Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
platinic
وابسته به پلاتین
Other Matches
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
platinum
پلاتین
circular blank
پلاتین
ignition points
پلاتین
contact piece
پلاتین
breaker contact
پلاتین
breaker point
پلاتین
tin plate bar
پلاتین
platinium
پلاتین
points
قطبهای پلاتین
platinum black
پلاتین سیاه
platinous
محتوی پلاتین
interrupter spring
فنر پلاتین
interrupter gap
دهانه پلاتین
platiniferous
پلاتین دار
interrupter contact
کنتاکت پلاتین
interrupter cam
بادامک پلاتین
interrupter lever
اهرم پلاتین
platinoid
شبیه پلاتین
platiforming
تبدیل با پلاتین
ignition points
پلاتین دلکو
ignition vibrator
پلاتین دلکو
points
پلاتین دلکو
ignition interrupter
پلاتین دلکو
interrupter arm
اهرم پلاتین
ignition breaker
پلاتین دلکو
platinum iridium alloy
الیاژ پلاتین- ایریدیم
platinum
پلاتین یا طلای سفید
platinize
پلاتین روی چیزی کشیدن
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
platinize
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
platinum black
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
platinum metal
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
anticathode
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
white gold
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliate
وابسته
affiliates
وابسته
belonging
وابسته ها
subordinate
وابسته
related
وابسته
attendants
وابسته
affiliated
وابسته
subordinating
وابسته
affiliating
وابسته
comprador
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
elysian
وابسته به
diphtheric
وابسته به
congenerous
وابسته
aquatic
وابسته به اب
federating
وابسته
attendant
وابسته
pertinent
وابسته
commissarial
وابسته به
tuitionary
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
monitorial
وابسته به
pertianing
وابسته
wedded
وابسته
akin
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
subordinated
وابسته
adjective
وابسته
attached
وابسته
federates
وابسته
syncop
وابسته به غش
cantabrigian
وابسته به
israelitish
وابسته به
interdependent
وابسته
federated
وابسته
federate
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
relative
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
hanger on
وابسته
attache
وابسته
carpal
وابسته به مچ
adjectives
وابسته
pertaining
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
appurtenant
وابسته
subordinates
وابسته
attributable
وابسته به
sexual organs
وابسته به
contingent
وابسته
contingents
وابسته
dependent
وابسته
febile
وابسته به تب
elfin
وابسته به جن
germane
وابسته
thereof
وابسته به ان
of kin
وابسته
messianic
وابسته به
levitical
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
relevant
وابسته
associated company
شرکت وابسته
photic
وابسته به تولیدنور
vital
وابسته بزندگی
piscatory
وابسته به ماهیگیری
army attache
وابسته زمینی
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
aortal
وابسته بشاهرگ
astronautical
وابسته به فضانوردان
auditive
وابسته به شنوایی
petrologic
وابسته به سنگ
auricular
وابسته بشنوایی
archimedean
وابسته به ارشمیدس
attache
وابسته نظامی
anginal
وابسته به گلودرد
pharyngal
وابسته به گلوگاه
deltaic
وابسته به دلتا
photic
وابسته به نوروروشنایی
army attache
وابسته نظامی
pharisaic
وابسته به فریسی
aortic
وابسته بشاهرگ
piscatorial
وابسته به ماهیگیری
antichristian
وابسته به دجال
analphabetic
وابسته به بیسوادی
piscatorial
وابسته به صیدماهی
piscatory
وابسته به صیدماهی
rectorial
وابسته به rector
psychologic
وابسته به روانشناسی
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
provencal
وابسته بشهر
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
promethean
وابسته به پرومیتوس
programmatic
وابسته به پروگرام
human
وابسته بانسان
humans
وابسته بانسان
structural
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structurally
وابسته به ساختمان
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
presbyterial
وابسته به کشیش ها
puberal
وابسته به بلوغ
pubertal
وابسته به بلوغ
scientific
وابسته بعلم
rectal
وابسته به مقعد
ranine
وابسته به وزغ
photographic
وابسته به عکاسی
solar
وابسته بخورشید
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
homicidal
وابسته به ادمکشی
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
porcine
وابسته بخوک
pygmean
وابسته به پیگمی ها
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته به زندگی
investigatory
وابسته به رسیدگی
press attache
وابسته مطبوعاتی
planetary
وابسته به سیاره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com