Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
hydro electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
Other Matches
hydroelectric
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
protogenic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
genetic
وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
necromantic
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
precipitation of moisture
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
scrubs
مالش
frottage
مالش
scrubbing
مالش
friction
مالش
frictions
مالش
gnawing
مالش
scrub
مالش
scrubbed
مالش
angle of friction
زاویه مالش
scumble
مالش مختصر
friction
مالش اختلاف
attrition
مالش خراش
chafing
مالش دادن
frictions
مالش اختلاف
magnetic friction
مالش مغناطیسی
chafe
مالش دادن
coefficient of friction
ضریب مالش
chafes
مالش دادن
to rub sore
از مالش زیادزخم کردن
rubdown
مالش سریع بدن
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
internal friction
مالش درونی سایش داخلی
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
tribometer
مالش سنج سایش ازما
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
infrastructure
پیدایش
appearance
پیدایش
birth
پیدایش
births
پیدایش
appearances
پیدایش
emersion
پیدایش
genesis
پیدایش
paint roller mill
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
embryogen
پیدایش جنین
It is a wonder that she showed up.
چه عجب که پیدایش شد
genetics
علم پیدایش
osteogenesis
پیدایش استخوان
spontaneous generation
پیدایش خودبخود
nascent
پیدایش یافته
embryogeny
پیدایش جنین
calorification
پیدایش گرما
bank genesis
پیدایش دیواره
odontogeny
پیدایش دندان
genesis
کتاب پیدایش
pathogeny
پیدایش ناخوشی
Nativity
پیدایش ولادت
thermogenesis
پیدایش گرمادرتن
matrixes
جای پیدایش ماتریس
genetically
موافق علم پیدایش
cosmogeny
پیدایش و تکامل گیتی
genetically
ازلحاظ پیدایش واصل
phytogenesis
پیدایش و تکامل گیاه
psychogony
پیدایش روان یا خرد
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
psychogenesis
پیدایش نیروی درونی
matrix
جای پیدایش ماتریس
ovology
گفتار در پیدایش تخم
narcotism
پیدایش حالت خواب
prehuman
پیش از پیدایش انسان
pedogenesis
مبحث پیدایش جلگه
phytogeny
پیدایش و تکامل گیاه
anthropic
مربوط به دوران پیدایش انسان
parostosis
پیدایش استحوان در جای عوضی
anthropogenic
مربوط به پیدایش و تکامل انسان
anthropogenesis
مبحث پیدایش و تکامل بشر
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
She wont show up today.
امروز پیدایش نمی شود
creepage
مد الکتریسیته
electricity
الکتریسیته
biogenetic
مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
electric doublet
دو قطبی الکتریسیته
voltage source
منبع الکتریسیته
positive electricity
الکتریسیته مثبت
static electricity
الکتریسیته ساکن
negative electricity
الکتریسیته منفی
electric current
جریان الکتریسیته
electrostatics
الکتریسیته ساکن
induced electricity
الکتریسیته القائی
inductive capacity
ثابت دی الکتریسیته
electrically
مربوط به الکتریسیته
electric dipole
دو قطبی الکتریسیته
brain potential
الکتریسیته مغز
electric generator
مولد الکتریسیته
electric conductor
هادی الکتریسیته
electrical
مر بوط به الکتریسیته
electric conduction
هدایت الکتریسیته
electrical quantity
مقدار الکتریسیته
electro physic
فیزیک الکتریسیته
animal electricity
الکتریسیته بدن
nuclear electricity
الکتریسیته هستهای
polygeny
پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
piezo electric effect
اثر پیزو- الکتریسیته
generator
وسیله تولید الکتریسیته
electrometer tule
لامپ الکتریسیته سنج
generators
وسیله تولید الکتریسیته
hot-wire
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric
مربوط به الکتریسیته القایی
electrometer valve
لامپ الکتریسیته سنج
coulomb
واحد اندازه الکتریسیته
hot-wires
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring
سیم حاوی الکتریسیته
hot wire
سیم حاوی الکتریسیته
phase difference
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
polar
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
replenished
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
replenishing
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watts
واحد اندازه گیری الکتریسیته
watt
واحد اندازه گیری الکتریسیته
replenish
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
static
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
replenishes
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
nonsparking
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
inductivity
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
permittivity
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
geomorphology
علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
decibels
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
ieee
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
IEC connector
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitored
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
photovoltaic cell
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
ethnogeny
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
steams
بخار اب
vapo
بخار
reeks
بخار
steaming
بخار اب
reeking
بخار
reeked
بخار
steams
بخار
vaporific
بخار شو
vaporific
بخار زا
reek
بخار
steaming
بخار
vaporer
بخار زا
vapour
بخار اب
vapour
بخار
aqueous vapor
بخار اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com