Dictiornary-Farsi | وابسته به گردباد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (13 milliseconds)

English	Persian
whirlwind	وابسته به گردباد
whirlwinds	وابسته به گردباد


Other Matches

tourbillion	گردباد
tourbillon	گردباد
tornados	گردباد
tornadoes	گردباد
tornado	گردباد
hurricanes	گردباد
hurricane	گردباد
whirlwinds	گردباد
whirlwind	گردباد
torna do	گردباد
windstorm	گردباد
hurriance	گردباد
whirl wind	گردباد
twisters	گردباد چرخان
tornados	گردباد تند
tornadoes	گردباد تند
tornado	گردباد تند
twisters	گردباد تند
twister	گردباد تند
twister	گردباد چرخان
anticyclones	گردباد هوایی
anticyclone	گردباد هوایی
waterspouts	گردباد دریایی
waterspout	گردباد دریایی
water spot	گردباد دریایی
skirl	صدای گردباد
cyclones	بادتند وشدید گردباد
cyclone	بادتند وشدید گردباد
torna do	یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
vorticose	مربوط به گردباد و چرخش باد
typhoons	توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon	توفان سخت دریای چین گردباد
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
meteorograph	دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
wedded	وابسته
contingent	وابسته
pertianing	وابسته
affiliating	وابسته
appurtenant	وابسته
adjective	وابسته
affiliated	وابسته
affiliates	وابسته
adjectives	وابسته
akin	وابسته
related	وابسته
affiliate	وابسته
attache	وابسته
sexual organs	وابسته به
dependants	وابسته
israelitish	وابسته به
pyrexial	وابسته به تب
pyrexic	وابسته به تب
carpal	وابسته به مچ
syncop	وابسته به غش
pertaining	وابسته
congenerous	وابسته
cephalic	وابسته به سر
riverrine	وابسته به
commissarial	وابسته به
pyretic	وابسته به تب
cantabrigian	وابسته به
relative	وابسته
dependant	وابسته
comprador	وابسته
levitical	وابسته به
elysian	وابسته به
interdependent	وابسته
hanger on	وابسته
attendants	وابسته
aquatic	وابسته به اب
thereof=of that	وابسته به ان
attendant	وابسته
subordinating	وابسته
attributable	وابسته به
messianic	وابسته به
dependent	وابسته
diphtheric	وابسته به
of kin	وابسته
correspondent	وابسته
correspondents	وابسته
belonging	وابسته ها
thereof	وابسته به ان
federate	وابسته
relevant	وابسته
federated	وابسته
monitorial	وابسته به
tuitionary	وابسته به
attached	وابسته
federates	وابسته
federating	وابسته
febile	وابسته به تب
pertinent	وابسته
subordinate	وابسته
contingents	وابسته
germane	وابسته
subordinated	وابسته
elfin	وابسته به جن
subordinates	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
symphyseal	وابسته به همرویش
cufic	وابسته به کوفه
sympathetics	پی یا عصب که وابسته به
sudanese	وابسته به سودان
humans	وابسته بانسان
congestive	وابسته به تراکم
eleemosinary	وابسته به صدقه
dramaturgic	وابسته به فن نمایش
compunctious	وابسته به پشیمانی
eleemosynary	وابسته به صدقه
seminal	وابسته به منی
commercial attache	وابسته تجاری
structural	وابسته به ساختمان
commercial attache	وابسته تجارتی
communistic	وابسته بکمونیسم
commercial attache	وابسته بازرگانی
synesthetic	وابسته به همرنجی
syncretic	وابسته به همتایی
swinish	وابسته به خوک
deltaic	وابسته به دلتا
darky	وابسته به نژادسیاه
deathy	وابسته بمردن
stomatal	وابسته به دهان
stomatic	وابسته بدهان
diametral	وابسته بقطر
ethnic	وابسته به نژادشناسی
diaconal	وابسته بشماس
device dependent	وابسته به دستگاه
dermatic	وابسته به زیرپوست
dependant variable	متغیر وابسته
dioecious	وابسته به مگ س گیران
human	وابسته بانسان
stimulus bound	محرک- وابسته
corneal	وابسته به قرنیه
supererogatory	وابسته به بس پردازی
dominical	وابسته بخداوند
dependent variable	متغیر وابسته
subunits	یکانهای وابسته
dipteran	وابسته به دوبالان
cuticular	وابسته به پوست
cuttural attache	وابسته فرهنگی
cycloidal	وابسته به دایره
subordinate class	طبقه وابسته
diphtheritic	وابسته به خناق
uranological	وابسته به اسمانشناسی
structural	وابسته به بنا
army attache	وابسته نظامی
analphabetic	وابسته به بیسوادی
pessimistic	وابسته به بدبینی
altitudinal	وابسته به اوج
air attache	وابسته هوایی
trigonometric	وابسته به مثلثات
mission	وابسته به ماموریت
missions	وابسته به ماموریت
affiliated company	شرکت وابسته
anginal	وابسته به گلودرد
trachean	وابسته به نای
nasal	وابسته به منخرین
archimedean	وابسته به ارشمیدس
undersurface	وابسته بزیرسطح
totemic	وابسته به توتم
totemistic	وابسته به توتم
aortic	وابسته بشاهرگ
aortal	وابسته بشاهرگ
nasal	وابسته به بینی
antichristian	وابسته به دجال