Dictiornary-Farsi | وابسته به گرماسنج | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
thermometric	وابسته به گرماسنج


Other Matches

thermometer	گرماسنج
celsius thermometer	گرماسنج
calorimeter	گرماسنج
thermopile	پیل گرماسنج
mercury thermometer	گرماسنج جیوهای
f.thermometer	گرماسنج فارنهایت
maximum thermometer	گرماسنج حداکثر
clinical thermometer	گرماسنج طبی
resistance thermometer	گرماسنج مقاومتی
thermometer	گرماسنج گرمانما
thermometers	گرماسنج گرمانما
thermometre	گرماسنج گرمانما
bemetallic thermometer	گرماسنج زوج فلزی
thermograph	گرماسنج خودکمار دمانما
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
pyrheliometer	گرماسنج ونیرو سنج خورشید
phallic	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating	وابسته وابسته کردن
associate	وابسته وابسته کردن
associates	وابسته وابسته کردن
associated	وابسته وابسته کردن
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
appurtenant	وابسته
subordinating	وابسته
subordinates	وابسته
affiliates	وابسته
syncop	وابسته به غش
affiliating	وابسته
dependants	وابسته
akin	وابسته
commissarial	وابسته به
congenerous	وابسته
levitical	وابسته به
germane	وابسته
elfin	وابسته به جن
comprador	وابسته
dependant	وابسته
cephalic	وابسته به سر
aquatic	وابسته به اب
affiliated	وابسته
affiliate	وابسته
attendant	وابسته
attendants	وابسته
attache	وابسته
thereof=of that	وابسته به ان
of kin	وابسته
federating	وابسته
federates	وابسته
federated	وابسته
federate	وابسته
interdependent	وابسته
plantar	وابسته به کف پا
thereof	وابسته به ان
related	وابسته
israelitish	وابسته به
pertinent	وابسته
belonging	وابسته ها
carpal	وابسته به مچ
cantabrigian	وابسته به
pyrexic	وابسته به تب
adjectives	وابسته
adjective	وابسته
pyrexial	وابسته به تب
pyretic	وابسته به تب
pertianing	وابسته
dependent	وابسته
messianic	وابسته به
diphtheric	وابسته به
monitorial	وابسته به
elysian	وابسته به
pertaining	وابسته
correspondents	وابسته
correspondent	وابسته
sexual organs	وابسته به
wedded	وابسته
relative	وابسته
relevant	وابسته
febile	وابسته به تب
attached	وابسته
riverrine	وابسته به
contingent	وابسته
contingents	وابسته
subordinated	وابسته
attributable	وابسته به
subordinate	وابسته
tuitionary	وابسته به
hanger on	وابسته
prefectorial	وابسته به اداری
solar	وابسته بخورشید
photographic	وابسته به عکاسی
pancreatic	وابسته به لوزالمعده
manurial	وابسته بکود
provencal	وابسته بشهر
menstrual	وابسته به قاعده گی
malic	وابسته به سیب
undersurface	وابسته بزیرسطح
totemic	وابسته به توتم
emotive	وابسته به احساسات
mantic	وابسته به پیشگویی
uranological	وابسته به اسمانشناسی
landed	وابسته بزمین
psychiatric	وابسته به روانپزشکی
totemistic	وابسته به توتم
degenerative	وابسته به انحطاط
marian	وابسته به مریم
porcine	وابسته بخوک
homicidal	وابسته به ادمکشی
press attache	وابسته مطبوعاتی
masticatory	وابسته به جویدن
prefectoral	وابسته به اداری
cephalalgic	وابسته بسردرد
mayoral	وابسته به شهردار
cosmic	وابسته بگیتی
aesthetically	وابسته به زیبایی
lactic	وابسته به شیر
air attache	وابسته هوایی
altitudinal	وابسته به اوج
toplogic	وابسته به مکانشناسی
kufic	وابسته به کوفه
aesthetic	وابسته به زیبایی
psychologic	وابسته به روانشناسی
analphabetic	وابسته به بیسوادی
tonsorial	وابسته به سلمانی
vaccinal	وابسته به واکسن
jugular	وابسته بوریدوداجی
matricidal	وابسته بمادرکشی
preemptive	وابسته به پیشدستی
acoustical	وابسته به شنوایی
adipic	وابسته به چربی
uxorial	وابسته به عیال
maximal	وابسته به حداکثر
aerological	وابسته بهواشناسی
aesculapian	وابسته به دارگونه طب
surgical	وابسته به جراحی
affiliated company	شرکت وابسته
oracular	وابسته به وحی
matrimonial	وابسته به عروسی
jugulars	وابسته بوریدوداجی
anginal	وابسته به گلودرد
planetary	وابسته به سیاره
pessimistic	وابسته به بدبینی
mission	وابسته به ماموریت
missions	وابسته به ماموریت
humans	وابسته بانسان
sexed	وابسته به تذکیروتانیث
human	وابسته بانسان
programmatic	وابسته به پروگرام
trigonometric	وابسته به مثلثات
logarithmic	وابسته به لگاریتم
leninist	وابسته به لنین
ethnicity	وابسته به نژادشناسی
ethnic	وابسته به نژادشناسی
nasal	وابسته به منخرین
nasal	وابسته به بینی
limnic	وابسته به اب شیرین
focal	وابسته بکانون
social	وابسته بجامعه
subversion	وابسته به خرابکاری
tubulifloral	وابسته به استکانیان
structurally	وابسته به بنا
structurally	وابسته به ساختمان
oratorical	وابسته به سخنرانی
tubuliferous	وابسته به استکانیان
structural	وابسته به بنا
troy	وابسته به تروا
limnetic	وابسته به اب شیرین
trophic	وابسته بتغذیه
lucan	وابسته به لوقا
promethean	وابسته به پرومیتوس
tutelary	وابسته بقیمومت