Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
palatine
وابسته بکام یا سقف دهن
Search result with all words
nasopalatal
وابسته بکام و بینی
nasopalatine
وابسته بکام و بینی
palsgrave
کام وابسته بکام یا سقف دهن
Other Matches
palatal letters
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
palatals
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliating
وابسته
subordinated
وابسته
subordinate
وابسته
aquatic
وابسته به اب
germane
وابسته
congenerous
وابسته
comprador
وابسته
subordinating
وابسته
commissarial
وابسته به
subordinates
وابسته
levitical
وابسته به
affiliates
وابسته
affiliated
وابسته
affiliate
وابسته
federate
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
of kin
وابسته
attache
وابسته
interdependent
وابسته
appurtenant
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
federated
وابسته
federates
وابسته
federating
وابسته
related
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
cephalic
وابسته به سر
syncop
وابسته به غش
pyrexic
وابسته به تب
carpal
وابسته به مچ
pyrexial
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
cantabrigian
وابسته به
belonging
وابسته ها
thereof
وابسته به ان
akin
وابسته
israelitish
وابسته به
contingents
وابسته
diphtheric
وابسته به
febile
وابسته به تب
relevant
وابسته
attached
وابسته
sexual organs
وابسته به
elysian
وابسته به
messianic
وابسته به
hanger on
وابسته
pertianing
وابسته
relative
وابسته
elfin
وابسته به جن
riverrine
وابسته به
pertaining
وابسته
monitorial
وابسته به
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
attributable
وابسته به
tuitionary
وابسته به
dependent
وابسته
wedded
وابسته
contingent
وابسته
pertinent
وابسته
preemptive
وابسته به پیشدستی
uranological
وابسته به اسمانشناسی
preemptive
وابسته به حق شفعه
masticatory
وابسته به جویدن
oracular
وابسته به وحی
matrimonial
وابسته به عروسی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
emotive
وابسته به احساسات
lactic
وابسته به شیر
landed
وابسته بزمین
totemic
وابسته به توتم
mantic
وابسته به پیشگویی
generic
وابسته به تیره
solar
وابسته بخورشید
promethean
وابسته به پرومیتوس
photographic
وابسته به عکاسی
homicidal
وابسته به ادمکشی
uxorial
وابسته به عیال
surgical
وابسته به جراحی
marian
وابسته به مریم
trachean
وابسته به نای
totemistic
وابسته به توتم
provencal
وابسته بشهر
jugular
وابسته بوریدوداجی
maximal
وابسته به حداکثر
tonsorial
وابسته به سلمانی
jesuitic
وابسته به یسوعیون
cosmic
وابسته بگیتی
aesthetic
وابسته به زیبایی
aesthetically
وابسته به زیبایی
isthmic
وابسته به باریکه
analphabetic
وابسته به بیسوادی
isthmian
وابسته به باریکه
anginal
وابسته به گلودرد
mayoral
وابسته به شهردار
microscopic
وابسته به میکروسکپ
time dependent
وابسته به زمان
altitudinal
وابسته به اوج
toplogic
وابسته به مکانشناسی
vaccinal
وابسته به واکسن
predial or prae
وابسته به زمین
manurial
وابسته بکود
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
matricidal
وابسته بمادرکشی
degenerative
وابسته به انحطاط
kufic
وابسته به کوفه
acoustical
وابسته به شنوایی
adipic
وابسته به چربی
aerological
وابسته بهواشناسی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
شرکت وابسته
air attache
وابسته هوایی
paralytics
وابسته به فلج
paralytic
وابسته به فلج
structurally
وابسته به ساختمان
municipal
وابسته بشهرداری
lucan
وابسته به لوقا
tubuliferous
وابسته به استکانیان
lukan
وابسته به لوقا
oratorical
وابسته به سخنرانی
press attache
وابسته مطبوعاتی
troy
وابسته به تروا
structural
وابسته به بنا
trophic
وابسته بتغذیه
tutelary
وابسته بقیمومت
nasal
وابسته به بینی
nasal
وابسته به منخرین
presbyterial
وابسته به کشیش ها
seminal
وابسته به منی
focal
وابسته بکانون
structurally
وابسته به بنا
subversion
وابسته به خرابکاری
social
وابسته بجامعه
tubulifloral
وابسته به استکانیان
planetary
وابسته به سیاره
humans
وابسته بانسان
limnetic
وابسته به اب شیرین
limnic
وابسته به اب شیرین
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
logarithmic
وابسته به لگاریتم
tussive
وابسته به سرفه
pessimistic
وابسته به بدبینی
macaronic
وابسته به ماکارونی
machine dependent
وابسته ماشین
maritime
وابسته بدریانوردی
menstrual
وابسته به قاعده گی
marine
وابسته به دریانوردی
prefectoral
وابسته به اداری
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
undersurface
وابسته بزیرسطح
malarial
وابسته به مالاریا
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
malic
وابسته به سیب
programmatic
وابسته به پروگرام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com