Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
Other Matches
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
unit record device
دستگاه ضبط واحد
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
antistatic mat
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
prodromal
مقدماتی
prelusive
مقدماتی
preparative
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
elementary
مقدماتی
elemental
مقدماتی
preludial
مقدماتی
proforma
مقدماتی
preliminary
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
precursive
مقدماتی
tentative
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
preliminaries
مقدماتی
introductive
مقدماتی
rudimental
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
first
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
introductory
مقدماتی
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
primary
مقدماتی نخستین
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
preheater
گرمکن مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
interlude
نگهداری مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
heats
مسابقه مقدماتی
preparation
اقدام مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
pilot study
بررسی مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
interludes
نگهداری مقدماتی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
basic
اساسی مقدماتی
basic
مقدماتی اساسی
basics
اساسی مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
basics
مقدماتی اساسی
preliminaries
امتحان مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
primary
مقدماتی اصلی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
elementary item
قلم مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
preselection
انتخاب مقدماتی
preselector
سلکتور مقدماتی
elementary gate
دریچه مقدماتی
primary
ابتدایی مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
perlim
دوره مقدماتی
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
black pickling
اسید شویی مقدماتی
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
pre load
بار کردن مقدماتی
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
eliminator
برنه در دور مقدماتی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
WordPad
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
protocols
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
premedical
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
units
واحد
one
واحد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com