Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bel
واحد شدت نسبی توان
Other Matches
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
output per unit of displacement
توان در واحد جابجایی
unity power factor
ضریب توان واحد
watts
واحد توان در سیستم متریک
watt
واحد توان در سیستم متریک
output per unit of displacement
توان در واحد تغییر مکان
volt
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
rating
توان نامی توان قدرت
ratings
توان نامی توان قدرت
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
relative
نسبی
proportional limit
حد نسبی
relative humidity
نم نسبی
proportional
نسبی
consanguineous
نسبی
comparatives
نسبی
respective
نسبی
comparative
نسبی
relative code
کد نسبی
self relative
نسبی
persons related to another by parentage
اقارب نسبی
comparative costs
هزینههای نسبی
comparative cover
پوشش نسبی
proportional representation
انتخابات نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
proportional liability partnership
شرکت نسبی
relative bearing
گرای نسبی
relative location
ترتیب نسبی
blood relationship
خویشاوندی نسبی
distortion factor
مانده نسبی
specific gravities
چگالی نسبی
emissivity
تابش نسبی
sanguinity
قرابت نسبی
persons related to another by descent
اقارب نسبی
relationship by blood
خویشاوندی نسبی
blood relationship
قرابت نسبی
whole blood
قرابت نسبی
self relative address
نشانی نسبی
relative importance
اهمیت نسبی
consanguinity
قرابت نسبی
relative address
آدرس نسبی
stranger in blood
غیر نسبی
relationship by bood
قرابت نسبی
relative income
درامد نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
proportional tax
مالیات نسبی
relativity
فرضیه نسبی
sib
منسوب نسبی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative error
خطای نسبی
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
relative harmonic content
مانده نسبی
relative address
نشانی نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
relative precision
دقت نسبی
relativism
نسبی نگری
relative compaction
تراکم نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relative density
دانسیته نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
ipsative score
نمره نسبی
relativeness
نسبی بودن
relative value
مقدار نسبی
relative term
لفظ نسبی
relative wind
باد نسبی
relative density
چگالی نسبی
comparative advantage
برتری نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative
خودی نسبی
relative majority
اکثریت نسبی
genealogical
نسبی شجرهای
comparative advantage
مزیت نسبی
ipsative scale
مقیاس نسبی
relationship by blood
قرابت نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative movement
حرکت نسبی
relative bearing
جهت نسبی
fractional error
خطای نسبی
relative motion
حرکت نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
specific gravity
چگالی نسبی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
relative coding
برنامه نویسی نسبی
relative bearing
سمت نسبی ناو
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
relative addressing
نشان دهی نسبی
relative deformation
تغییر شکل نسبی
relative income hypothesis
فرضیه درامد نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
employment rate
میزان نسبی اشتغال
strains
تغییر شکل نسبی
strains
افزایش طول نسبی
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
a matter of relative importance
موضوعی با اهمیت نسبی
relativize
بصورت نسبی در اوردن
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
strain
افزایش طول نسبی
strain
تغییر شکل نسبی
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
of relative importance
دارای اهمیت نسبی
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
sound level
شدت نسبی صوت
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
cultural relativism
نسبی نگری فرهنگی
relative addressing
نشانی دهی نسبی
linear strain
تغییر شکل نسبی خطی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
relativity
فلسفه نسبیه نسبی بودن
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
simple strain
تغییر طول نسبی ساده
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
differential susceptibility and permeabi
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
recessions
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recession
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
cold straining
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain diagram
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
strain energy
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
difference chart
جدول تعیین سمت و برد نسبی
superaerodynamics
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
strain hardening
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
adjustable proportional module
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ambidextral
دو سو توان
ambidextrous
دو سو توان
potency
توان
vigour
توان
exponent
توان
power
توان
powered
توان
powering
توان
high-powered
پر توان
equipotent
هم توان
potential
توان
oligotrophic
کم توان
exponents
توان
p
توان
isoelectric
هم توان
low power
توان کم
throughput
توان
vim
توان
capacitance
توان
powers
توان
vigor
توان
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
interference power
توان پارازیت
recruitment
توان گیری
reactive power
توان واکنشی
i. and evdevolution
توان یابی
ratings
سنجش توان
light output ratio
توان نور
rating
سنجش توان
potential energy
نهان توان
instantaneous power
توان لحظهای
micro
کامپیوتر کم توان
i^ r loss
اتلاف توان
idle current wattmeter
توان کورسنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com