English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
English Persian
step واحد مجزا
stepping واحد مجزا
Search result with all words
half مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
register ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
microprocessor قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
texel مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
Other Matches
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
separable مجزا
free-standing مجزا
disjunct مجزا
ditinct مجزا
discrete مجزا
several مجزا
apartfrom مجزا از
abstracted مجزا
single line خط مجزا
spot footing پی مجزا
distinct مجزا
knock down مجزا
distinguishing مجزا
seclude مجزا کردن
abstracting مجزا کردن
abstract مجزا کردن
isles مجزا کردن
isle مجزا کردن
separate sewer شبکه مجزا
lone مجزا ومنفرد
isolating مجزا کردن
semidetached نیمه مجزا
separate ammunition مهمات مجزا
discrete source چشمههای مجزا
discrete packets بستههای مجزا
discrete values مقادیر مجزا
abstracts مجزا کردن
disassemble مجزا کردن
decollate مجزا کردن
unit assembly یک قطعه مجزا
separate loading مهمات مجزا
separate loading مجزا پرشونده
discrete particle ذره مجزا
indiscrete غیر مجزا
abstractedly بطور مجزا
isolates مجزا کردن
isolate مجزا کردن
garrison house پادگان مجزا
individual controls کنترلهای مجزا
detached ستون مجزا
single line ردیف مجزا
knock down مجزا کردن
apart مجزا غیرهمفکر
separates مجزا کردن
separated مجزا کردن
separate مجزا کردن
insulating با عایق مجزا کردن
insulates با عایق مجزا کردن
discretely بطور مطلق یا مجزا
isolated double bond پیوند دوگانه مجزا
individual units یکانهای منفرد یا مجزا
facility ساختمان بزرگ مجزا
individ بطور مجزا شخصا
insulate با عایق مجزا کردن
canalization به صورت مجزا دراوردن
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
caption code رمز نویسی با متن مجزا
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
cut sheet feeder تغذیه کننده کاغذ مجزا
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
matrix isolation spectroscopy طیف بینی مجزا شده درماتریس
comma delimited file فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
cells تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
trivial segmentation ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
sue and losse part عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
continuous tone image تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
packet switching ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
discrimination حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
highlights حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
highlight حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
micros ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
stereos صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
stereophonic صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
scalar نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
worded موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
ten key pad مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
word موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
universal مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
insulates مجزا کردن روپوش دار کردن
split unit یکان جدا شده یا مجزا شده
item یک چیز مجزا در بین چندین چیز
insulate مجزا کردن روپوش دار کردن
insulating مجزا کردن روپوش دار کردن
items یک چیز مجزا در بین چندین چیز
univalent واحد
plank واحد
unit واحد
at the same time در ان واحد
unitage یک واحد
units واحد
monad واحد
ones واحد
measure واحد
unilinear در یک خط واحد
modules واحد
single واحد
singlet خط واحد
singlets خط واحد
module واحد
one واحد
insulates جدا کردن مجزا کردن
separate مجزا جدا جدا کردن
separates مجزا جدا جدا کردن
individuate مجزا کردن جدا کردن
insulating جدا کردن مجزا کردن
insulate جدا کردن مجزا کردن
draw off جدا کردن مجزا کردن
separated مجزا جدا جدا کردن
ounce واحد جرم
identity matrix ماتریس واحد
pounded واحد وزن
ounces واحد جرم
henry واحد خودالقایی
basic construction unit واحد ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
gold standard واحد طلا
pound واحد وزن
heat unit واحد حرارت
angstrom unit واحد انگستروم
input block واحد ورودی
information unit واحد اطلاعات
arithmetic unit واحد حساب
arithmetic unit واحد محاسبه
secondary unit واحد فرعی
derived unit واحد فرعی
industrial unit واحد صنعتی
astronomical unit واحد نجومی
absolute unit واحد مطلق
imaginary unit واحد موهومی
pounds واحد وزن
basic shaft محور واحد
pounding واحد وزن
motif واحد تکراری
motifs واحد تکراری
cu واحد کنترل
plants واحد صنعتی
plant واحد صنعتی
cpu واحد کنترل
fee بهای واحد
cost unit قیمت واحد
building unit واحد ساختمانی
control unit واحد کنترل
driver unit واحد محرک
display unit واحد نمایش
display unit واحد نمایشگر
fuse unit واحد فیوز
fuse element واحد فیوز
concerns واحد اقتصادی
concern واحد اقتصادی
datum یک واحد داده
bril واحد درخشندگی
electrostatic unit واحد الکترواستاتیک
efficiency unit واحد کارایی
dyadic unit واحد دو عضوی
data unit واحد داده
data item واحد داده
disk unit واحد گرده
disk unit واحد دیسک
dust arrester واحد گردگیری
command unit واحد فرمان
unity شماره یک واحد
gust واحد چشایی
shipping unit واحد حمل
single density با تراکم واحد
single precision دقت واحد
single tax مالیات واحد
sampled واحد نمونه
sample واحد نمونه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com