English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rial واحد پول ایران
Other Matches
Pope, Arthur Upham آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
sole a for iran تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
Iran ایران
persia ایران
iranian اهل ایران
all iran همه ایران
the iranian nation ملت ایران
on the west of iran در باختر ایران
oil from iran نفت ایران
of iranian nationality تابع ایران
iranian وابسته به ایران
satrap استاندار قدیم ایران
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
PETAG شرکت فرش ایران
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
The Iranian currency. پول رایچ ایران
avestan زبان باستانی ایران
He reanimated the Iranian agriculture. کشاورزی ایران رازنده کرد
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
journal of the iranian mathematical soci ماهنامه انجمن ریاضی ایران
Iran Carpet Company شرکت سهامی فرش ایران
iranian state railways راه اهن دولتی ایران
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
For example ( instance ) , lets take Iran . مثلا" فرضا" همین ایران
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
iran u.s. claims tribunal دیوان دعاوی ایران و امریکا
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
Irans industry is progressing. صنعت ایران درحال ترقی است
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air. من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
This car is of Iranian make (manufacture). این اتوموبیل ساخت ایران است
sogdian اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
Nahavand شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
your reverence عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
his reverence جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Tekke motife نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
fish design طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Joshegan جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
plank واحد
units واحد
unilinear در یک خط واحد
single واحد
unit واحد
monad واحد
ones واحد
one واحد
module واحد
singlet خط واحد
unitage یک واحد
singlets خط واحد
univalent واحد
at the same time در ان واحد
measure واحد
modules واحد
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
data unit واحد داده
monetary unit واحد پولی
datum یک واحد داده
monetary unit واحد پول
microcycle واحد زمان
astronomical unit واحد نجومی
arithmetic unit واحد محاسبه
derived unit واحد فرعی
display unit واحد نمایش
disk unit واحد دیسک
disk unit واحد گرده
secondary unit واحد فرعی
angstrom unit واحد انگستروم
monitor unit واحد مبصر
arithmetic unit واحد حساب
data item واحد داده
control unit واحد کنترل
bril واحد درخشندگی
building unit واحد ساختمانی
output unite واحد خروجی
peripheral unit واحد جنبی
personality module واحد شخصیت
phot واحد روشنایی
physical unit واحد فیزیکی
phyton واحد گیاهی
object module واحد مقصد
object module واحد مقصود
cu واحد کنترل
basic shaft محور واحد
cpu واحد کنترل
basic construction unit واحد ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
monomeric unit واحد تکپار
motor unit واحد حرکتی
mpu واحد میکروپروسسور
cost unit قیمت واحد
magnetic unit واحد مغناطیسی
absolute unit واحد مطلق
henry واحد خودالقایی
plants واحد صنعتی
plant واحد صنعتی
motif واحد تکراری
stepping واحد مجزا
motifs واحد تکراری
gold standard واحد طلا
step واحد مجزا
fee بهای واحد
heat unit واحد حرارت
interlocking directorate مدیریت واحد
input unit واحد ورودی
display unit واحد نمایشگر
identity matrix ماتریس واحد
imaginary unit واحد موهومی
industrial unit واحد صنعتی
information unit واحد اطلاعات
input block واحد ورودی
input unit واحد اولیه
fuse unit واحد فیوز
fuse element واحد فیوز
electrostatic unit واحد الکترواستاتیک
pound واحد وزن
measuring unit واحد سنجش
concerns واحد اقتصادی
memory module واحد حافظه
dyadic unit واحد دو عضوی
dust arrester واحد گردگیری
driver unit واحد محرک
ounces واحد جرم
ounce واحد جرم
main unit واحد اصلی
pounded واحد وزن
lambert واحد روشنایی
lighting unit واحد روشنایی
logic unit واحد منطقی
logical unit واحد منطقی
pounds واحد وزن
pounding واحد وزن
efficiency unit واحد کارایی
concern واحد اقتصادی
microprocessing unit واحد ریزپردازنده
unity شماره یک واحد
terminal unit واحد پایانه
terminal unit واحد پایانی
work unit واحد کار
unified budget بودجه واحد
unit cell سلول واحد
unit cost هزینه واحد
gusts واحد چشایی
tape unit واحد نوار
storming column واحد مامورحمله
single precision دقت واحد
single tax مالیات واحد
bars واحد فشار
bar واحد فشار
sample واحد نمونه
storage unit واحد ذخیره
storage unit واحد انباره
gust واحد چشایی
unit of time واحد زمانی
sampled واحد نمونه
command unit واحد فرمان
unit price واحد بهاء
unit price واحد قیمت
unit price قیمت واحد
unit price بهای واحد
unit record رکورد واحد
unitization تعیین واحد
unit of issue واحد توزیع
unit of fire واحد اتش
unit distance با فاصله واحد
unit elasticity کشش واحد
unit hydrograph هیدروگراف واحد
measure واحد میزان
unit load واحد بار
unit matrix ماتریس واحد
unit of account واحد محاسبه
unit of currency واحد پولی
unit weight وزن واحد
processing unit واحد پردازش
fraction 1-بخشی از یک واحد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com