Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
topsy-turvy	وارونه
topsy turvy	وارونه
turned inside out	وارونه
inverse	وارونه
topsyturvy	وارونه
converses	وارونه
conversed	وارونه
converse	وارونه
heels over head	وارونه
the wrong side outward	وارونه
reverse	وارونه
head over heels	وارونه
reversing	وارونه
reverses	وارونه
reversed	وارونه
right side up	وارونه
outside in	وارونه
inverted	وارونه
jackknife	وارونه
inversion	وارونه
resupinate	وارونه
inversions	وارونه
backward	وارونه
conversing	وارونه
upside down	وارونه
inverted arch	قوس وارونه
inverted file	فایل وارونه
to turn upside down	وارونه کردن
opposite meaning	معنی وارونه
inverse segregation	تجزیه وارونه
obcordate	بشکل دل وارونه
invert arch	طاق وارونه
palingraphia	وارونه نویسی
inverted arch	طاق وارونه
palinlexia	وارونه خوانی
mirror reading	وارونه خوانی
mirror writing	وارونه نویسی
turn out	وارونه کردن
reversely	وارونه بعکس
reverse dive	شیرجه وارونه
invert	وارونه کردن
anastrophe	سخن وارونه
inverts	وارونه کردن
back azimuth method	گرای وارونه
resupination	وارونه بودن
it is the other way round	وارونه است
backset	معکوس وارونه
inverting	وارونه کردن
to keel over	وارونه کردن
backward association	تداعی وارونه
reaction formation	واکنش وارونه
invcersely	بطور وارونه
turbinate	وارونه مخروط
reverse image	تصویر وارونه
conversed	واژگون وارونه
converses	واژگون وارونه
turn	وارونه کردن
converse	واژگون وارونه
turns	وارونه کردن
backwards	ازپشت وارونه
de-	وارونه کردن
keels	وارونه شدن
cant	وارونه کردن
keel	وارونه شدن
conversing	واژگون وارونه
opposites	وارونه از روبرو
opposite	وارونه از روبرو
backward conditioning	شرطی کردن وارونه
backward chaining	زنجیرهای کردن وارونه
reciprocal wavelength	طول موج وارونه
full gainer	شیرجه وارونه با پشتک
reversed	شکست وارونه کردن
reverses	شکست وارونه کردن
walden inversion	وارونه سازی والدن
converts	برگرداندن وارونه کردن
inverted siphon	شتر گلوی وارونه
converted	برگرداندن وارونه کردن
contrariwise	بطور وارونه ومعکوس
turn over	وارونه کردن برگرداندن
convert	برگرداندن وارونه کردن
backward notion	حرکت قهقرایی یا وارونه
instead of the reverse	بجای وارونه این
negatively	منفی وار وارونه
to tutn end for end	وارونه کردن برگرداندن
reversing	شکست وارونه کردن
uratzuk	ضربه مشت وارونه
reverse	شکست وارونه کردن
converting	برگرداندن وارونه کردن
inverted vault	طاق قوسی وارونه
obversely	بشکل تخم مرغ وارونه
obovate	بشکل تخم مرغ وارونه
in cavetto	[نقش برجسته کاری وارونه]
to invert a tumbler	پیاله یا استکانی را وارونه کردن
inductive feedback	پیوست برگشت وارونه القائی
invertible	وارونه شدنی قابل قلب
double ressaunt	[ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
topsy-turvy world [upside-down world]	جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
turbinate	فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
to turn down	وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
keel	حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels	حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
soliloquies	تک گویی
candour	رک گویی
plain speaking	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
knop	گویی
free spokenness	رک گویی
one would say	گویی
as thought	گویی
hypologia	کم گویی
laconic speech	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
so to peaking	گویی
to stab in the back	بد گویی
pauciloquy	کم گویی
soliloquy	تک گویی
candor	رک گویی
scandals	بد گویی
scandal	بد گویی
facetiousness	بذله گویی
gratulation	تبریک گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
free spokenness	ساده گویی
echophrasia	پژواک گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echolalia	پژواک گویی
polylogia	پریشان گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
waggery	بذله گویی
wittiness	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
bullshit	گزافه گویی
wittiness	لطیفه گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
soliloquize	تک گویی کردن
prate	یاوه گویی
poeticism	شعر گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
missatement	خلاف گویی
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
pseudology	دروغ گویی
ranten	بیهوده گویی
so to speak	چنانکه گویی
word salad	اشفته گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
overstatement	گزافه گویی
wit	بذله گویی
iterance	باز گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
ellipsis	بریده گویی
repetitions	باز گویی
piffle	مهمل گویی
repetition	باز گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
verbosity	اطناب گویی
wits	بذله گویی
overstatements	گزافه گویی
disclosures	بی پرده گویی
disclosure	بی پرده گویی
incoherence	گسسته گویی
knocked	بد گویی کردن از
gossips	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
knock	بد گویی کردن از
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
jests	بذله گویی
jest	بذله گویی
rants	بیهوده گویی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com