Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
landslide
واریز زمین
Other Matches
acquittal
واریز
settles
واریز
settlement
واریز
landslides
واریز
settlements
واریز
landslide
واریز
settle
واریز
squared
واریز کردن
quits
واریز شده
outstandingly
واریز نشده
squares
واریز کردن
opens
بی دفاع واریز نش
outstanding
واریز نشده
settle
واریز کردن
squaring
واریز کردن
opened
بی دفاع واریز نش
open
بی دفاع واریز نش
settles
واریز کردن
open
واریز نشده
opens
واریز نشده
acquittals
تبرئه واریز
even
واریز کردن
opened
واریز نشده
square
واریز کردن
liquidator
حساب واریز کننده
liquidators
حساب واریز کننده
split the difference
<idiom>
واریز اختلاف پول
solvable
واریز شدنی قابل پرداخت
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
elegit
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
settlement day
روز واریز روز پرداخت
remittances
ارسال وجه واریز وجه
remittance
ارسال وجه واریز وجه
settle
واریز کردن تصفیه کردن
settles
واریز کردن تصفیه کردن
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
terrain
زمین
earths
زمین
extra terrestrial
زمین
soil
زمین
norland
زمین
geodetically
زمین
ground surface
کف زمین
rooter
زمین کن
earth
زمین
tellus
زمین
lackland
بی زمین
field
زمین
fielded
زمین
fields
زمین
earthing
زمین
soils
زمین
domain
زمین
domains
زمین
cinder tracks
زمین دو
soiling
زمین
globes
زمین
land
زمین
grazed
زمین
floor
کف زمین
acre
زمین
ground
: زمین
this earthly round
زمین
real estate
زمین
floors
کف زمین
globe
زمین
floored
کف زمین
aerospace
جو زمین
grazes
زمین
floor
کف زمین
ground line
خط زمین
graze
زمین
land n
زمین
acres
زمین
grass roots
کف زمین
ground
زمین
cinder track
زمین دو
ground
[British]
[floor]
کف زمین
ground
کف زمین
lairds
صاحب زمین
bog
زمین باطلاقی
bogs
زمین باطلاقی
panhandled
زمین باریکه
floored
محدوده زمین
ends
زمین حریف
speculation
زمین خواری
natural ground
زمین طبیعی
ended
زمین حریف
mid court
وسط زمین
oblique compartment
زمین مورب
occident
مغرب زمین
neutral earth
زمین خنثی
mixed graze
توام زمین
measuring rod
گز زمین پیمایی
measurement ofland
زمین پیمایی
marsh land
زمین ماندابی
mool
زمین خشک
floors
محدوده زمین
paralysis
زمین گیری
floor
محدوده زمین
crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
end
زمین حریف
alkaline earth
زمین قلیایی
nutation
اهتزاز زمین
site building
زمین زیربنا
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
rear court
انتهای زمین
shell
قشر زمین
shelling
قشر زمین
shells
قشر زمین
rammer
زمین کوب
punner
زمین کوب
punner
زمین سفت کن
public domain
زمین خالصه
public d.
زمین خالصه
protective earthing
زمین محافظ
pronely
روبه زمین
original ground
زمین بکر
profile line
نیمرخ زمین
west
مغرب زمین
predial or prae
وابسته به زمین
territory
زمین ملک
territories
زمین ملک
gore
زمین سه گوش
gored
زمین سه گوش
gores
زمین سه گوش
goring
زمین سه گوش
plant
در زمین قراردادن
plants
در زمین قراردادن
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
savanna
زمین هموار
panhandle
زمین باریکه
panhandles
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
saturated ground
زمین سیراب
sandy soil
زمین ماسهای
salle d'armes
زمین شمشیربازی
rolling country
زمین پوشیده
rootle
زمین راباپوزکندن
ground level
سطح زمین
ground level
تراز زمین
terrain
زمین ناحیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com