Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
organum
واسطه فکر راهنمای فکر
Other Matches
army training test
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
dovetail guide
راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
job book
کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
planning guidance
راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
ikons
راهنمای انتخاب
telephone book
راهنمای تلفن
telephone books
راهنمای تلفن
harbor master
راهنمای بندر
training manual
راهنمای اموزشی
card guide
راهنمای کارت
column ways
راهنمای ستون
icon
راهنمای انتخاب
janitors
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
wage price guideline
راهنمای مزد
icons
راهنمای انتخاب
push rod
راهنمای سوپاپ
radar beacon
راهنمای رادار
run manual
راهنمای اجرا
saint bernard
سگ راهنمای کوهستان
piston guide
راهنمای پیستون
buoying
راهنمای شناور در اب
shopwalker
راهنمای مغازه
buoys
راهنمای شناور در اب
double vee guide
راهنمای وی دوبل
dock master
راهنمای حوض
manual
راهنمای کار
buoyed
راهنمای شناور در اب
buoy
راهنمای شناور در اب
floor walker
راهنمای مغازه
pilot
راهنمای ناوبری
pilots
راهنمای ناوبری
piloted
راهنمای ناوبری
guide book
راهنمای مسافران
commissioners
واسطه
inductor
واسطه
mediums
واسطه
middlemen
واسطه
agent
واسطه
agents
واسطه
go between
واسطه
interagent
واسطه
by reason of
واسطه
intermediator
واسطه
intermedium
واسطه
instrumentality
واسطه
commissioner
واسطه
intermediary
واسطه
intermediaries
واسطه
mediators
واسطه
mediator
واسطه
jobber
واسطه
intermediate exchange
واسطه
agency
واسطه
broker
واسطه
intermediate
واسطه
immediate
بی واسطه
brokering
واسطه
brokers
واسطه
brokered
واسطه
middleman
واسطه
agencies
واسطه
medium
واسطه
guidebook
کتاب راهنمای مسافران
data directory
فهرست راهنمای داده ها
guidebooks
کتاب راهنمای مسافران
signal
علامت راهنمای خودرو
telephone directories
کتابچه راهنمای تلفن
phone books
کتاب راهنمای تلفن
file directory
فهرست یا راهنمای فایل
damage control book
راهنمای کنترل خسارات
signaled
علامت راهنمای خودرو
signalled
علامت راهنمای خودرو
index
نما راهنمای موضوعات
indexed
نما راهنمای موضوعات
indexes
نما راهنمای موضوعات
cutting guide
راهنمای برش
[ابزار]
telephone directory
کتابچه راهنمای تلفن
leader
فشنگ راهنمای پیچی
scheduled
فهرست راهنمای قانون
sheave
ریل راهنمای هواپیما
schedules
فهرست راهنمای قانون
postal directory
دفتر راهنمای پست
refernce manual
کتاب راهنمای مرجع
procedure manual
کتاب راهنمای رویهای
leaders
فشنگ راهنمای پیچی
schedule
فهرست راهنمای قانون
light buoy
راهنمای شناور چراغدار
phone book
کتاب راهنمای تلفن
location diagram
راهنمای اتصال نقشه
soldier's manual
کتاب راهنمای سرباز
systems manual
کتاب راهنمای سیستم
intermediate layer
قشر واسطه
real estate broker
واسطه املاک
immediateness
عدم واسطه
insurance broker
واسطه بیمه
inductor
واسطه القاء
relay station
ایستگاه واسطه
intermediate complex
کمپلکس واسطه
tumble gear
چرخ واسطه
transition element
عنصر واسطه
inermediate frequency
بسامد واسطه
standard interface
واسطه استاندارد
intermediate compound
ترکیب واسطه
intermediate product
فراورده واسطه
intermediate reaction
واکنش واسطه
intermediate transmitter
فرستنده واسطه
shipbroker
واسطه حمل
onthat account
بان واسطه
mediation
واسطه گری
jobber
بازرگان واسطه
mean proportional
واسطه هندسی
intermediate product
محصول واسطه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
intermediate objective
هدف واسطه
intermediate contact
کنتاکت واسطه
intermediate coupling
پیوست واسطه
intermediate field
میدان واسطه
intermediate goods
کالاهای واسطه
intermediate grid
شبکه واسطه
post transition metals
فلزات پس واسطه
panderer
واسطه کار بد
tumbler lever
اهرم واسطه
rug dealer
واسطه فرش
jobbing
واسطه بازرگانی
medium
میانجی واسطه
medium
واسطه دلال
customs agent
واسطه گمرک
mediums
میانجی واسطه
mediums
واسطه دلال
chapman
واسطه سیار
pandered
واسطه کار بد
pandering
واسطه کار بد
bill broker
واسطه تنزیل
panders
واسطه کار بد
agent
واسطه عامل
agents
واسطه عامل
shelling
برنامه واسطه
shells
برنامه واسطه
immediately
بدون واسطه
pander
واسطه کار بد
commodity broker
واسطه کالا
authorised clerk
واسطه مجاز
financial intermediary
واسطه مالی
media
واسطه ها وسیله ها
media
رسانه ها واسطه ها
direct
<adj.>
بدون واسطه
shell
برنامه واسطه
pilot's trace
کالک راهنمای خلبان هواپیما
photo index map
نقشه راهنمای عکسهای هوائی
directive
راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives
راهنمای انجام کار دستورالعمل
manual
دستورالعمل راهنمای انجام کار
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
concordances
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
concordance
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
guidance
راهنمای طرح ریزی راهنمایی
turn off guidance
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
working plan
نقشه اجرا راهنمای کار
pilots
راهنمای ناو راهنمایی کردن
soldier's manual
ائین نامه راهنمای سربازان
waybill
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
user's manual
کتاب راهنمای استفاده کننده
quadrattrix
راهنمای تربیع منحنی هادی
piloted
راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot
راهنمای ناو راهنمایی کردن
watertight closure log
دفتر راهنمای اب بندی ناو
basic planning guide
راهنمای اولیه طرح ریزی
finger post
تیرپنجه دار راهنمای جاده
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
intermediate frequency transformer
مبدل بسامد واسطه
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
financial intermediary
موسسه مالی واسطه
intermediate contour
میزان منحنی واسطه
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
direct support
تکیه گاه بی واسطه
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
intermediate frequency amplifier
فزونساز بسامد واسطه
immediacy
مستقیم و بی واسطه بودن
broker
واسطه معاملات بازرگانی
jobbing
عمل واسطه گری
tumble gear
چرخ دنده واسطه
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
mediately
یا واسطه بطور ناراسته
forwarding agent
واسطه حمل و نقل
transition series
گروه عناصر واسطه
customs broker
واسطه امور گمرکی
virgin medium
واسطه دست نخورده
interceder
شفاعت کننده واسطه
psychic
واسطه پدیده روحی
pathfinder
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
sailing directions
راهنمای دریایی book pilot : syn
pathfinders
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
reference line
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com