Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English
Persian
logging
واقعه نگاری
Search result with all words
anecdotal method
روش واقعه نگاری
Other Matches
post mortem dump
رونوشت پس از واقعه روگرفت پس از واقعه
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
post mortem
پس از واقعه
events
واقعه
event
واقعه
incidents
واقعه
occurrences
واقعه
occurrence
واقعه
incident
واقعه
rede
واقعه
post mortem dump
روگرفت پس از واقعه
circumstantial event
واقعه ضمنی
setting
صحنه واقعه
occurence
رویداد واقعه
postmortem dump
روگرفت پس از واقعه
loggers
واقعه نگار
logger
واقعه نگار
settings
صحنه واقعه
log drum
طبله واقعه نگاره
miracles
واقعه شگفت انگیز
miracle
واقعه شگفت انگیز
accident
سانحه واقعه ناگوار
landmarks
واقعه برجسته راهنما
landmark
واقعه برجسته راهنما
accidents
سانحه واقعه ناگوار
latest event time
دیرترین زمان وقوع یک واقعه
early event time
زودترین زمان وقوع یک واقعه
shannon
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
a stitch in time saves nine
<proverb>
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
arteriography
رگ نگاری
angiography
رگ نگاری
reticulum
نگاری
monograph
تک نگاری
hydrographic
اب نگاری
hydrography
اب نگاری
monographs
تک نگاری
macrography
بزرگ نگاری
myography
عضله نگاری
letter writing
نامه نگاری
letter writer
نامه نگاری
ski graphŠetc
سایه نگاری
leetter writing
نامه نگاری
electrotype
برق نگاری
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
oscillography
نوسان نگاری
stylistics
سلیس نگاری
psychography
روان نگاری
demography
امار نگاری
spectrography
طیف نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
spectrography
بیناب نگاری
seismography
زلزله نگاری
demography
جمعیت نگاری
chronology
وقایع نگاری
chronology
رخداد نگاری
petrography
سنگ نگاری
phallography
نعوظ نگاری
phonography
صدا نگاری
pictography
صورت نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
pictorial art
پیکر نگاری
picture writing
تصویر نگاری
tachygraphy
تند نگاری
soleprint
انگشت نگاری از پا
hydrography
علم اب نگاری
dactyloscopy
انگشت نگاری
journalism
روزنامه نگاری
chromatography
رنگ نگاری
cerography
موم نگاری
cardiography
قلب نگاری
arteriography
نبض نگاری
surveyed
اب نگاری دریایی
topography
برجسته نگاری
survey
اب نگاری دریایی
ethnography
قوم نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
crystallography
بلور نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
topography
مکان نگاری
pornography
هرزه نگاری
cartography
نقشه نگاری
surveys
اب نگاری دریایی
eco mapping
بوم نگاری
demography
مردم نگاری
dactylagraphy
انگشت نگاری
data recording
داده نگاری
dermatographia
پوست نگاری
uranographical
وابسته به اسمان نگاری
notepaper
کاغذ نامه نگاری
uranographic
وابسته به اسمان نگاری
portraiture
پیکر نگاری تعریف
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
newspaper
روزنامه نگاری کردن
diary method
روش خاطره نگاری
electrocardiography
قلب نگاری برقی
electroencephalography
برق نگاری مغز
electromyography
برق نگاری ماهیچه
emg
برق نگاری ماهیچه
electroretinography
برق نگاری شبکیه
ideographs
حروف اندیشه نگاری
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
computed tomography scanning
مغز نگاری کامپیوتری
mental topography
مکان نگاری ذهن
chromatographic
وابسته برنگ نگاری
seismic method
روش زلزله نگاری
planography
نقشه نگاری طراحی
telegraphic
از راه دور نگاری
topography
مکان نگاری مساحی
hydrographic chart
نقشه اب نگاری دریایی
newspapers
روزنامه نگاری کردن
finger print department
اداره انگشت نگاری
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatic
فرم های نامه نگاری
automatics
فرم های نامه نگاری
nautical chart
نقشه دریایی اب نگاری شده
uranography
عالم شناسی اسمان نگاری
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
latest event time
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
journalese
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
moulage
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
stereography
طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com