English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
interamnian واقع در میان دو رودخانه
Other Matches
intercostal واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient در میان اینده واقع در میان
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
intervascular واقع در میان رگ ها
intervertebral واقع در میان مهره ها
interaxial واقع در میان دو کوه
interaxal واقع در میان دو کوه
interurban واقع در میان شهرها
intertribal واقع در میان قبیله ها
intermediate در میان واقع شونده
interseptal واقع در میان پره ها
interseptal واقع در میان جدارها
intermural واقع در میان دیوارها
interscapular واقع در میان دو کتف
intercellular واقع در میان یاخته ها
intermontane واقع در میان دو کوه
intermaxillary واقع در میان ارواره ها
interjacent در میان واقع شونده
interstellar واقع در میان ستارگان
interfacial واقع در میان دورو
interdigitate واقع در میان انگشتان
interdigital واقع در میان انگشتان
interdental واقع در میان دو دندان
intercolumnar واقع در میان دو ستون
intercililary واقع در میان ابروها
intercensal واقع در میان دو سرشماری
intermundane واقع در میان دو جهان
intertentacular واقع در میان شاخکهای حشره
interaxillary واقع در میان بغلهای برگها
interprovincial واقع در میان ولایات یاشهرستانها
intervicalic میان دو صدا واقع شونده
intervocal میان دو صدا واقع شونده
interveinal واقع در میان سیاه رگ ها بین الوریدی
interpolar واقع در میان دو قطب پیل الکتریکی
intervocalic واقع میان دو حرف صدادار بین الهجائین
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
futtock میان چوب میان تیر
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
rivers رودخانه
river line خط رودخانه
river gravel شن رودخانه
river clay گل رودخانه
river رودخانه
glacier رودخانه یخ
rever رودخانه
glaciers رودخانه یخ
ostiary دهانه رودخانه
stream رودخانه ابراهه
river bed بستر رودخانه
streamed رودخانه ابراهه
river beds بستر رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
river banks ساحل رودخانه
streams رودخانه ابراهه
potamology مبحث رودخانه ها
low water فروکش اب رودخانه
river bank ساحل رودخانه
stethe ساحل رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
the river karoon رودخانه کارون
strand لایه رودخانه
euphrates رودخانه فرات
levee کناره رودخانه
strands لایه رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
river trip گردش رودخانه ای
bight پیچ رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
by water از راه رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
riparian ساحل رودخانه زی
conferva علف رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
riverine سواحل رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
upstream بالای رودخانه
headwater بالادست رودخانه
riverward بطرف رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
riverbed بستر رودخانه
an open river رودخانه باز
head stream سرچشمه رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
riparian وابسته بکنار رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
ferryboat قایق عبور از رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
keelboatman کرجی بان رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
keelboat قایق پهن رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
eyot جزیره کوچک در رودخانه
chute شیب تند رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
bayou شاخه فرعی رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
basin area حوزه ابریز رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
chutes شیب تند رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
strath بستر پهن مسیر رودخانه
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
caisson اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
in reality در واقع
situates واقع در
bestead واقع
indeed در واقع
situated or situate واقع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com