Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
precostal	واقع در پیش دنده ها
Search result with all words
intercostal	واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
Other Matches
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
to lie east and west	واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
gear	دنده
dependum	ته دنده
rib	دنده
drives	دنده
slats	دنده ها
spare ribs	سر دنده
hard-nosed	یک دنده
geap	دنده
drive	دنده
geared	دنده
costa	دنده
strictest	یک دنده
gears	دنده
stricter	یک دنده
strict	یک دنده
slat	دنده ها
frame	دنده عرضی
stave	دنده بشکه
high speed	دنده سریع
pinion	جرخ دنده
shifting lever	دسته دنده
gear wheel	چرخ دنده
gear level	دسته دنده
pinioning	جرخ دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
gearshifts	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
jackshaft	دنده عقب
transmission	جعبه دنده
pinions	جرخ دنده
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
laticostate	دنده پهن
low gear	دنده کندکن
gearshift	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
pinwheel	چرخ دنده
drive mechanism	جعبه دنده
rib	گوشت دنده
geared	چرخ دنده
geared	جعبه دنده
gears	چرخ دنده
gears	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
cramwheel	دنده مخروطی
cramwheel	دنده کرامویل
cogwheel	چرخ دنده
bevel gear	دنده کرامویل
bevel gear	دنده مورب
bendix	دنده استارت
gear	جعبه دنده
rib	دنده میله
gear cutter	دنده تراش
gear case	جعبه دنده
gear box	جعبه دنده
spareribs	گوشت دنده
french chop	گوشت دنده
cog	دنده چرخ
cogs	دنده چرخ
thread	دنده پیچ
threads	دنده پیچ
transmissions	جعبه دنده
external thread	دنده خارجی
longitudinal	دنده طولی
dependum angle	زاویه ته دنده
gear	چرخ دنده
bendix	دنده بندیکس
worm gear	دنده مورب
cross-rib	دنده ی قوس
transmission case	جعبه دنده
stick shift	دسته دنده
toothed wheel	چرخ دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
cogged wheel	چرخ دنده
chop	گوشت دنده
worm gear	دنده مارپیچی
timber	دنده عرضی
grooved	دنده دار
ribbed	دنده دار
wheelwork	چرخ دنده
sheaths	تیزی دنده
sheath	تیزی دنده
reverse gears	دنده معکوس
reverse gear	دنده معکوس
cog wheel	چرخ دنده
steering gear	دنده فرمان
cog wheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
cog [cogwheel]	چرخ دنده
spur gear	دنده ملخی
sprocket	دنده زنجیر
gearwheels	چرخ دنده ها
cogged wheels	چرخ دنده ها
top radius	گردی سر دنده
gearwheel	چرخ دنده
steering gear	دنده سکان
gear wheels	چرخ دنده ها
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
four gear drive	گیربکس چهار دنده
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
gear change box	جعبه تعویض دنده
gear case	پوسته جعبه دنده
racks	چرخ دنده دار
racked	چرخ دنده دار
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
ratchets	ضامن چرخ دنده
ratchet	ضامن چرخ دنده
worm wheel	دنده کرمی شکل
driving gear	چرخ دنده محرک
gear box	جعبه دنده گیرباکس
differential gear	دنده عقب اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
gears	پوشش دنده دار
rack	چرخ دنده دار
wracks	چرخ دنده دار
wracked	چرخ دنده دار
gear shift	دسته دنده اتومبیل
nut	چرخ دنده ساعت
compasition gear	چرخ دنده مرکب
crown gear	چرخ دنده محدب
contact backlash	دنده کور تماس
gear	پوشش دنده دار
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
geared	پوشش دنده دار
pair of gears	زوج چرخ دنده
short ribs	گوشت با استخوان دنده
pinioning	چرخ دنده جناحی
pinioning	دنده هرزه گرد
pinions	چرخ دنده جناحی
pinions	دنده هرزه گرد
transmission gear	چرخ دنده انتقال
transmission grease	گریس جعبه دنده
inside thread	دنده داخلی قلاویز
rachet	ضامن چرخ دنده
pull gear	چرخ دنده بالابر
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
transmission oil	روغن جعبه دنده
high gear	دنده قوی خودرو
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
pinion	دنده هرزه گرد
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
sawtooth wave	موج دنده ارهای
riblet	انتهای دنده گوسفند
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
steering gear	جعبه دنده فرمان
step up gear	چرخ دنده افزاینده
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
pinion	چرخ دنده جناحی
helical gear	چرخ دنده حلزونی
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear in	درگیری دو چرخ دنده
tumble gear	چرخ دنده واسطه
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
gear ratio	نسبت چره دنده ها
rib	دنده دار کردن
grub screw	میله دنده دار
rib	هرچیز شبیه دنده
worm gear	چرخ دنده حلزونی
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
gear grinder	ماشین پرداخت چرخ دنده
speed reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
thread	دنده دار کردن مارپیچ
gear friction losses	تلفات اصطکاکی جعبه دنده
planet wheel	چرخ دنده چرخان بدورمحور
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
rib	تکه گوشت دنده دار
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
boring bit	چرخ دنده داخل گرد
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
steering column gear change	اتصال چرخ دنده فرمان
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com