English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (8 milliseconds)
English Persian
pejorative واژه تحقیری
Search result with all words
backwater محل راکد [عقب افتاده] [عقب مانده] [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> خفه [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> سنگین [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> بیمزه [واژه تحقیری]
Other Matches
portmanteaus واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux واژه مرکب از دو واژه
portmanteau واژه مرکب از دو واژه
neologism نو واژه
mosul واژه
worded واژه
term واژه
termed واژه
word واژه
terming واژه
neologisms نو واژه
score out that word ان واژه را خط بزنید
word count واژه شماری
word deafness واژه کری
the root of a word ریشه واژه
buzz word رمز واژه
word order ترتیب واژه ها
glossary واژه نامه
wordbook واژه نامه
philologist واژه شناس
buzz words رمز واژه
punctuation for reference زیر واژه
wordbook واژه نامه
word book واژه نامه
stimulus word واژه محرک
lexicon [dictionary] واژه نامه
paronym واژه هم ریشه
dictionary واژه نامه
neologisms واژه جدید
neologism واژه تراشی
neologism واژه جدید
word واژه سخن
glossary واژه نامه
glossaries واژه نامه
word-blindness واژه کوری
word blindness واژه کوری
cognate واژه هم ریشه
coinage ابداع واژه
worded واژه سخن
neologisms واژه تراشی
dissylable واژه دوهجائی
intercalation واژه افزایی
keyword واژه کلیدی
lexicology واژه شناسی
loanword واژه عاریه
synonyms واژه هم معنی
loanword واژه بیگانه
synonyms واژه مترادف
synonym واژه هم معنی
synonym واژه مترادف
neolalia واژه تراشی
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
wordage کلمات واژه بندی
post fix در پایان واژه چسباندن
polysllable واژه جند هجائی
pentasyllable واژه پنج هجائی
octosyllable واژه هشت هجائی
logomachy بازی واژه پردازی
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
lexicons واژه نامه دیکسیونر
lexicon واژه نامه دیکسیونر
syncopation کوتاه سازی واژه
prandial واژه شوخی امیز
word building test ازمون واژه سازی
word association test ازمون تداعی واژه ها
word choice test ازمون واژه گزینی
this word means a dog این واژه یعنی سگ
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
word span test ازمون فراخنای واژه ها
teragram واژه چهار حرفی
septisyllable واژه هفت هجائی
score out that word روی ان واژه خط بکشید
God bless [you] ! خدا حافظ [واژه کهنه]
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
a word with a pejorative connotation واژه ای با معنای ضمنی منفی
purism واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
rebus نشاندادن واژه ها بصورت مصور
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
dictionary کتاب لغت واژه نامه
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionaries کتاب لغت واژه نامه
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
How do you pronounce [say] that [this] word? این واژه چه جور تلفظ می شود؟
catch-phrases واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrase واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
cantoria [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
lexigraphy یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
anglo-chinois [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
kpsi [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
this word occurs in gulistan p این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
is intervocalic حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
split infinitive مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitives مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
worid کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
Cinquecento [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
the propriety of a term درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
singular واژه مفرد صیغه مفرد
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
loaning عاریه واژه عاریه
loans عاریه واژه عاریه
loan عاریه واژه عاریه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com