Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 72 (4 milliseconds)
English	Persian
topsy turvy	واژگون
topsy-turvy	واژگون
upside down	واژگون
subversive	واژگون
subversives	واژگون
overturning	واژگون
Other Matches
capsizing	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizes	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsized	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsize	واژگون کردن کشتی واژگون شدن
subverts	واژگون ساختن
overturns	واژگون سازی
subverting	واژگون ساختن
conversing	واژگون وارونه
purled	واژگون شدن
purling	واژگون شدن
purls	واژگون شدن
overturns	واژگون کردن
overturned	واژگون کردن
overturn	واژگون کردن
overturn	واژگون سازی
overturned	واژگون سازی
subverted	واژگون ساختن
subvert	واژگون ساختن
upsets	واژگون کردن
upsetter	واژگون کننده
to keel over	واژگون کردن
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
converses	واژگون وارونه
conversed	واژگون وارونه
converse	واژگون وارونه
turn over	واژگون شدگی
upset	واژگون کردن
to turn turtle	واژگون شدن
overset	واژگون ساختن
eversion	واژگون سازی
upsetting	واژگون کردن
eversible	واژگون شدنی
purl	واژگون شدن
reversal	واژگون سازی واژگونی
reversals	واژگون سازی واژگونی
capsizes	واژگون کردن قایق
capsized	واژگون کردن قایق
capsizing	واژگون کردن قایق
keel	واژگون شدن افتادن
capsize	واژگون کردن قایق
keels	واژگون شدن افتادن
toppling	برگشتن واژگون کردن
toppled	برگشتن واژگون کردن
topple	برگشتن واژگون کردن
invert	انحراف سخن واژگون
inverting	انحراف سخن واژگون
inverts	انحراف سخن واژگون
overturn	واژگون کردن برانداختن
overturned	واژگون کردن برانداختن
overturns	واژگون کردن برانداختن
topples	برگشتن واژگون کردن
turn turtle	واژگون شدن ناو یا قایق
to turn over	واژگون کردن کارکردن دراوردن
subverts	درون واژگون سازی کردن
subverting	درون واژگون سازی کردن
subvert	درون واژگون سازی کردن
subverted	درون واژگون سازی کردن
inside out <idiom>	داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
upset _	واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
irreversibly	چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
ballast	هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
reverses	نقض کردن واژگون کردن
reversing	نقض کردن واژگون کردن
reversed	نقض کردن واژگون کردن
reverse	نقض کردن واژگون کردن
tipper	کج کننده واژگون کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com