English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (13 milliseconds)
English Persian
overturn واژگون سازی
overturned واژگون سازی
overturns واژگون سازی
eversion واژگون سازی
Search result with all words
subvert درون واژگون سازی کردن
subverted درون واژگون سازی کردن
subverting درون واژگون سازی کردن
subverts درون واژگون سازی کردن
reversal واژگون سازی واژگونی
reversals واژگون سازی واژگونی
upset _ واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
Other Matches
capsize واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizing واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsized واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizes واژگون کردن کشتی واژگون شدن
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
subversives واژگون
upside down واژگون
topsy turvy واژگون
subversive واژگون
overturning واژگون
topsy-turvy واژگون
overturn واژگون کردن
conversed واژگون وارونه
rock the boat <idiom> واژگون کردن
converses واژگون وارونه
eversible واژگون شدنی
conversing واژگون وارونه
overturns واژگون کردن
overturned واژگون کردن
purling واژگون شدن
purl واژگون شدن
purled واژگون شدن
converse واژگون وارونه
upset واژگون کردن
upsets واژگون کردن
to keel over واژگون کردن
subverted واژگون ساختن
to turn turtle واژگون شدن
turn over واژگون شدگی
upsetting واژگون کردن
subvert واژگون ساختن
purls واژگون شدن
upsetter واژگون کننده
subverting واژگون ساختن
subverts واژگون ساختن
overset واژگون ساختن
capsize واژگون کردن قایق
capsizes واژگون کردن قایق
toppling برگشتن واژگون کردن
topples برگشتن واژگون کردن
capsized واژگون کردن قایق
capsizing واژگون کردن قایق
inverts انحراف سخن واژگون
topple برگشتن واژگون کردن
overturn واژگون کردن برانداختن
toppled برگشتن واژگون کردن
overturns واژگون کردن برانداختن
inverting انحراف سخن واژگون
keels واژگون شدن افتادن
keel واژگون شدن افتادن
overturned واژگون کردن برانداختن
invert انحراف سخن واژگون
to turn over واژگون کردن کارکردن دراوردن
turn turtle واژگون شدن ناو یا قایق
inside out <idiom> داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
irreversibly چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
reverses نقض کردن واژگون کردن
reversed نقض کردن واژگون کردن
reversing نقض کردن واژگون کردن
reverse نقض کردن واژگون کردن
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tipper کج کننده واژگون کننده
retortion کج سازی
local anasthesia سر سازی
individualising تک سازی
individualize تک سازی
individualises تک سازی
individualized تک سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
bridgework پل سازی
padding له سازی
bridge building پل سازی
individualizing تک سازی
stylization مد سازی
individualizes تک سازی
retortion خم سازی
flooring کف سازی
flection خم سازی
idolization بت سازی
individualised تک سازی
compaction تو پر سازی
repk lection پر سازی
truncation بی سر سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
deflexion خم سازی
storage ذخیره سازی
arrefication رقیق سازی
the drama فن شبیه سازی
arrefication لطیف سازی
asphalt paving جاده سازی
road building جاده سازی
road construction جاده سازی
atomization ریز سازی
accommodations برون سازی
unification یکی سازی
beadwork تسبیح سازی
activation barrier سد فعال سازی
ordering مرتب سازی
manifestations اشکار سازی
manifestation اشکار سازی
acidification اسید سازی
urbanization شهری سازی
suppression موقوف سازی
afforestment جنگل سازی
anabiosis زنده سازی
anonymization گمنام سازی
aromatization معطر سازی
decentralization نامتمرکز سازی
aromatization عطر سازی
activation فعال سازی
balladry تصنیف سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
dazzlement خیره سازی
dactyliography نگین سازی
curriery چرم سازی
crystallization بلور سازی
countersink خزینه سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
coordination هماهنگ سازی
confectionary شیرینی سازی
debilitation ناتوان سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
derichment رقیق سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
denaturation مصنوعی سازی
defeasance باطل سازی
deep foundation پی سازی در عمق
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
capital building سرمایه سازی
canalization کانال سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calico printing چیت سازی
calcination اهک سازی
cabinetwork مبل سازی
cabinetwork قفسه سازی
brick works اجر سازی
bonification به سازی محیط
bellfounding زنگ سازی
belittlement کم ارزش سازی
capitalization سرمایه سازی
carbonize کربن سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
christianization عیسوی سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
ceiling construction سقف سازی
cavitation حفره سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
carnification گوشت سازی
carcassing اسکلت سازی
bedevilment شیطان سازی
accommodation برون سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com