Dictiornary-Farsi | واکنش واسطه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
intermediate reaction	واکنش واسطه


Other Matches

shortening reaction	واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
interagent	واسطه
middleman	واسطه
intermediate	واسطه
instrumentality	واسطه
immediate	بی واسطه
intermediaries	واسطه
brokers	واسطه
intermediator	واسطه
brokering	واسطه
intermedium	واسطه
intermediate exchange	واسطه
agent	واسطه
agents	واسطه
mediums	واسطه
medium	واسطه
middlemen	واسطه
brokered	واسطه
agencies	واسطه
mediator	واسطه
mediators	واسطه
broker	واسطه
by reason of	واسطه
agency	واسطه
commissioners	واسطه
intermediary	واسطه
commissioner	واسطه
inductor	واسطه
go between	واسطه
jobber	واسطه
shell	برنامه واسطه
intermediate coupling	پیوست واسطه
shells	برنامه واسطه
intermediate contact	کنتاکت واسطه
agent	واسطه عامل
agents	واسطه عامل
shelling	برنامه واسطه
intermediate compound	ترکیب واسطه
inductor	واسطه القاء
immediateness	عدم واسطه
financial intermediary	واسطه مالی
inermediate frequency	بسامد واسطه
immediately	بدون واسطه
insurance broker	واسطه بیمه
customs agent	واسطه گمرک
commodity broker	واسطه کالا
chapman	واسطه سیار
bill broker	واسطه تنزیل
authorised clerk	واسطه مجاز
intermediate complex	کمپلکس واسطه
jobbing	واسطه بازرگانی
panders	واسطه کار بد
direct <adj.>	بدون واسطه
post transition metals	فلزات پس واسطه
panderer	واسطه کار بد
owing to the fact that	به واسطه اینکه
onthat account	بان واسطه
mediation	واسطه گری
mean proportional	واسطه هندسی
transition element	عنصر واسطه
real estate broker	واسطه املاک
relay station	ایستگاه واسطه
media	رسانه ها واسطه ها
media	واسطه ها وسیله ها
rug dealer	واسطه فرش
tumbler lever	اهرم واسطه
tumble gear	چرخ واسطه
standard interface	واسطه استاندارد
shipbroker	واسطه حمل
jobber	بازرگان واسطه
intermediate transmitter	فرستنده واسطه
mediums	میانجی واسطه
mediums	واسطه دلال
intermediate grid	شبکه واسطه
intermediate goods	کالاهای واسطه
medium	میانجی واسطه
intermediate field	میدان واسطه
pander	واسطه کار بد
pandered	واسطه کار بد
pandering	واسطه کار بد
medium	واسطه دلال
intermediate product	محصول واسطه
intermediate objective	هدف واسطه
intermediate layer	قشر واسطه
intermediate product	فراورده واسطه
intermediate contour	میزان منحنی واسطه
indirect support	تکیه گاه بی واسطه
inner transition elements	عناصر واسطه داخلی
mediately	یا واسطه بطور ناراسته
virgin medium	واسطه دست نخورده
intermediate frequency amplifier	فزونساز بسامد واسطه
tumble gear	چرخ دنده واسطه
interceder	شفاعت کننده واسطه
forwarding agent	واسطه حمل و نقل
financial intermediary	موسسه مالی واسطه
direct support	تکیه گاه بی واسطه
intermediate frequency transformer	مبدل بسامد واسطه
customs broker	واسطه امور گمرکی
customs agent	واسطه کارهای گمرکی
broker	واسطه معاملات بازرگانی
brokers	واسطه معاملات بازرگانی
brokering	واسطه معاملات بازرگانی
brokered	واسطه معاملات بازرگانی
psychic	واسطه پدیده روحی
jobbing	عمل واسطه گری
immediacy	مستقیم و بی واسطه بودن
transition series	گروه عناصر واسطه
leads	سیم واسطه زاویه پیشگیری
freight forwarder	واسطه حمل و نقل کالا
lead	سیم واسطه زاویه پیشگیری
relay	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
reactance	واکنش
consecutive reaction	واکنش پی در پی
reactional	واکنش
overall reaction	واکنش کل
rebound	واکنش
rebounds	واکنش
rebounded	واکنش
rebounding	واکنش
responses	واکنش
response	واکنش
reactions	واکنش
reflexes	واکنش
reflex	واکنش
reaction	واکنش
To meciate . To intervene .	پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن )
elapsation	ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
fix someone up with someone <idiom>	واسطه برای قرار ملاقات دونفر
diastase	دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
way station	ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
mediatrix	زنی که واسطه بین خدا وخلق باشد
irreflexive	بدون واکنش
witting reaction	واکنش ویتیگ
net reaction	واکنش نتیجه
reactance	واکنش برق
unimolecular reaction	واکنش تک مولکولی
instantaneous reaction	واکنش فوری
mass reaction	واکنش کلی
double-take	واکنش دوگانه
double-takes	واکنش دوگانه
conditioned response	واکنش شرطی
reacting	واکنش کردن
reacted	واکنش کردن
react	واکنش کردن
reactive	واکنش پذیر
reaction formation	واکنش وارونه
stepping	جزء واکنش
step	جزء واکنش
instantaneous reaction	واکنش انی
reactive	واکنش دار
backward reaction	واکنش برگشت
nuclear reaction	واکنش هستهای
reaction graph	گراف واکنش
reaction key	کلید واکنش
reaction potential	پتانسیل واکنش
reaction products	فراوردههای واکنش
reaction progress	پیشرفت واکنش
spectral response	واکنش طیفی
reaction threshold	استانه واکنش
reaction time	زمان واکنش
side reaction	واکنش جانبی
reactivity	واکنش پذیری
reboant	دارای واکنش
reformatsky reaction	واکنش رفرماتسکی
response time	زمان واکنش
reaction equation	معادله واکنش
substitution reaction	واکنش استخلافی
transient response	واکنش گذرا
overreaction	واکنش افراطی
transfer reaction	واکنش انتقالی
third order reaction	واکنش مرتبه سه
photoperiodism	واکنش نوری
reaction curve	منحنی واکنش
quenching reaction	واکنش فرونشانی
rate of reaction	سرعت واکنش
suprafacial reaction	واکنش تک رخی
reactant	واکنش کننده
reactant	واکنش دهنده
reaction chamber	اطاق واکنش
reaction coordinates	مختصات واکنش
retroact	واکنش داشتن
insertion reaction	واکنش جایگیری
circular reaction	واکنش چرخشی
emergency reaction	واکنش اضطرار
avoidance reaction	واکنش اجتنابی
endothermic reaction	واکنش گرماگیر
exchanger reaction	واکنش تبادلی
exothermic reaction	واکنش گرماده
armature reaction	واکنش ارمیچر
false reaction	واکنش کاذب
favorskii reaction	واکنش فاروسکی
antarafacial reaction	واکنش دوزخی
aldol reaction	واکنش الدولی
aldol condensation	واکنش الدولی
alarm reaction	واکنش هشدار
chain reactions	واکنش زنجیرهای
first order reaction	واکنش مرتبه یک
forward reaction	واکنش رفت