English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English Persian
etymologize وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
Other Matches
derivations اشتقاق
pedigree اشتقاق
pedigrees اشتقاق
derivation اشتقاق
paronymy اشتقاق
back formation اشتقاق معکوس
derivable قابل اشتقاق
parasynthesis اشتقاق و ترکیب
etymologer متخصص علم اشتقاق
etymologies علم اشتقاق لغات
etymology علم اشتقاق لغات
etymologically از روی علم اشتقاق
paronymous دارای وجه اشتقاق مشترک
etymologize تحصیل علم اشتقاق کردن
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
parasyntheton واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
eponymy اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
lexical کلمهای
look (something) up <idiom> به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
dyad کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
doublet کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
descriptions کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
description کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
doublets کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
jaw breaker سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
operators حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
operator حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
aspirating حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
overflow بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
exponent کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
exponents کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
aspirates حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
aspirate حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
overflows بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
acronym حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
introductory word کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
heteronym کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
id کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
macro کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
thesaurus فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesauruses فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
instructions کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
onomastics علم اللغات علم اشتقاق اسامی
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
addresses قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
hot کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
arithmetic داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com