English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (9 milliseconds)
English Persian
remittance وجه واگذاری
remittances وجه واگذاری
Search result with all words
leave واگذاری
leaving واگذاری
devolution واگذاری
transference واگذاری
release ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
concession واگذاری
concessions واگذاری
resignation واگذاری
resignations واگذاری
assignation قرار ملاقات واگذاری
assignations قرار ملاقات واگذاری
sector منطقه واگذاری
sectors منطقه واگذاری
abandonment واگذاری دل کندن
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
tail واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
abandon واگذاری رهاسازی
abandoning واگذاری رهاسازی
abandons واگذاری رهاسازی
resign واگذاری
resigns واگذاری
surrendering واگذاری
conveyance واگذاری
conveyances واگذاری
condescension واگذاری
assignment واگذاری
assignment واگذاری اسناد
assignments واگذاری
assignments واگذاری اسناد
submission واگذاری تفویض
remittance واگذاری وجه
remittances واگذاری وجه
surrender واگذاری صرفنظر
surrender واگذاری
surrendered واگذاری صرفنظر
surrendered واگذاری
surrenders واگذاری صرفنظر
surrenders واگذاری
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
transfer واگذاری تحویل
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذاری نقل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer واگذاری
transferring واگذاری تحویل
transferring واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring واگذاری نقل
transferring سند انتقال یا واگذاری
transferring واگذاری
transfers واگذاری تحویل
transfers واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers واگذاری نقل
transfers سند انتقال یا واگذاری
transfers واگذاری
bail واگذاری انتقال
abalienate واگذاری
abaloenation واگذاری
abandoment واگذاری
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
apportionment واگذاری اعتبار
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
assigment واگذاری
assignable credit اغتبارقابل واگذاری
assignment of contract واگذاری قرارداد
bailment واگذاری
cession واگذاری
cession صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
consignation واگذاری
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
demission واگذاری استعفاء
devolvement واگذاری
distribution of forces واگذاری نیروها
enfeoffment واگذاری ملک یاتیول ملک
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
feoffment واگذاری تیول
infeudation واگذاری به تیول
instrument of assignment سند واگذاری
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
quiet enjoyment واگذاری مطلق
ration method سبک واگذاری جیره
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
relinguishment واگذاری
retrocession واگذاری مجد د
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
target allocation واگذاری هدف
Other Matches
transter واگذاری
transferable credit اعتبارقابل واگذاری
voluntary assignment واگذاری اختیاری
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
weapons assignment واگذاری جنگ افزار
troop basis مبنای واگذاری یکان
vested in possession واگذاری مال تحت تصرف
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
assignment [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com