English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
turgor ورم سلولهای زنده گیاهی
Other Matches
exodermis لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
botanical ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
vegetable jelly دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
odontoblast سلولهای عاج ساز
unipolar سلولهای عصبی یک قطبی
somatogenic ناشی از سلولهای جداری وبدنه
leukocytoblast سلولهای موجدگلبولهای سفید خون
extracellular واقع درخارج سلولهای بدن
somatogenic ایجادکننده سلولهای جداری وجسمی
dendrite شاخههای متعدد سلولهای عصبی
myeloma تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
manubrium سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
autogenesis ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
haploid دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
macromere سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
anoxia فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
hi res graphics graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
herbescent گیاهی
vegetal گیاهی
herbaceous گیاهی
vegetative گیاهی
vegetable گیاهی
saps شیره گیاهی
auxin هورمون گیاهی
phytogeography جغرافیای گیاهی
sapped شیره گیاهی
sap شیره گیاهی
bacterium میکروبهای گیاهی
aphis شپشک گیاهی
blight زنگ گیاهی
blighting زنگ گیاهی
blights زنگ گیاهی
sap wood شیره گیاهی
vegetation زندگی گیاهی
milk شیره گیاهی
latex شیره گیاهی
plant food غذای گیاهی
pectin دلمه گیاهی
phyton واحد گیاهی
pectin ژلاتین گیاهی
vegetality حالت گیاهی
vegetive گیاهی روینده
vegtable fat چربی گیاهی
vegetation پوشش گیاهی
loose smut زنگ گیاهی
milked شیره گیاهی
milking شیره گیاهی
jassid افت گیاهی
milks شیره گیاهی
phytogeopraphy جغرافیای گیاهی
phytochorology جغرافیای گیاهی
floral zone منطقه گیاهی
geographical botany جغرافیای گیاهی
geobotany جغرافیای گیاهی
floral ornament تزیینات گیاهی
galenical داروی گیاهی
plant geography جغرافیای گیاهی
vegetable fiber الیاف گیاهی
herbal dye رنگینه گیاهی
honeydew شهد گیاهی
mildew زنگ گیاهی
bolster layer بالش گیاهی
botanical pesticide افت کش گیاهی
psyllidae شپشههای جهنده گیاهی
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
Manila از الیاف گیاهی نساجی
humus خاک گیاهی هرموس
paleobotany سنگواره شناسی گیاهی
to pull up a plant گیاهی را ازریشه دراوردن
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
pollinose شبیه گرده گیاهی
psylla شپشههای جهنده گیاهی
fire blast یرقان سوزنده گیاهی
plant ecology بوم شناسی گیاهی
mungo گیاهی از تیره روناسیان
phytogenic دارای منشاء گیاهی
lenticel خلل وفرج گیاهی
vitta لوله یا منفذ گیاهی
phytobiology علم الحیات گیاهی
phytoecology بوم شناسی گیاهی
plant-dyes رنگینه های گیاهی
trichomic کرک گیاهی مویک
underwood گیاهی که در زیردرختی روییده
trichome کرک گیاهی مویک
irid گیاهی از جنس سوسن یازنبق
pollen counts درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count درصد گردههای گیاهی در هوا
trailer گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
trailers گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
turgor اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
verticillium قارچ ناقص افت گیاهی
dragon's head گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
deciduous گیاهی که در زمستان برگ میریزد
dragon head گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
buckeye گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
ecesis قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
herbal مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
eelgrass علف مارماهی که گیاهی است دریایی
herb doctor پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
sori خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
vetch ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
globeflower گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
louse هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
intermaediate host جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
greenbrier گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
biotic زنده
lived :زنده
alive زنده
full of life سر زنده
alacritous زنده
quickest زنده
fresh زنده
live bearing زنده زا
coiner زنده
lived زنده
quick زنده
lighthearted زنده دل
quicker زنده
life full سر زنده
dashing زنده دل
dapper زنده دل
plaster of Paris گچ زنده
living زنده
vivid زنده
above ground زنده
animates زنده
liveliest زنده
animate زنده
livelier زنده
vivific زنده
genial <adj.> دل زنده
cheerful <adj.> دل زنده
live زنده
skylarker زنده دل
cheerful <adj.> زنده دل
biogen زنده زا
live :زنده
fresh- زنده
freshest زنده
lively زنده
viviparous زنده زا
lively <adj.> دل زنده
pyxidium کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
survived <past-p.> زنده ماندن
living polymer بسپار زنده
resurge زنده شدن
in vivo بافت زنده
inter vivos در میان زنده ها
irresuscitable زنده نشدنی
vivify زنده کردن
vive int زنده باد!
to restorative to life زنده کردن
to see the sun زنده بودن
to restor to life زنده کردن
playable توپ زنده
protoplast واحدجرم زنده
spiritous فعال زنده
reviviscence زنده سازی
resusctate زنده کردن
quick clay بتن زنده
quick ening زنده کننده
quick lime اهک زنده
restoration to life زنده سازی
restore to life زنده کردن
viviparity زنده زایی
wanener شب زنده دار
pernoctation شب زنده داری
wight موجود زنده
live load بار زنده
live steam بخار زنده
liveliness زنده دلی
living environment محیط زنده
living organisms موجودات زنده
living soil خاک زنده
long little زنده باد
long live زنده باد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com