Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
papilloma
ورم یا برامدگیهای پوستی
Other Matches
dermoid
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
tropical sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
dermoidal
دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
oriental sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tuberculoid
مانند برامدگیهای سلی
nodulous
دارای برامدگیهای ریز
tuberculate
دارای برامدگیهای سلی
nodose
دارای برامدگیهای مشخص
nodulose
دارای برامدگیهای ریز
nodous
دارای برامدگیهای مشخص
mammilary
دارای برامدگیهای پستان مانند
snagged
پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
tegumental
پوستی
pergameneous
پوستی
integumentary
پوستی
skinny
پوستی
parchmenty
پوستی
dermatoid
پوستی
pelting
پوستی
barky
پوستی
corticate
پوستی
corticated
پوستی
cortical
پوستی
crustal
پوستی
cutaneous
پوستی
cutaneous sense
حس پوستی
dermatic
پوستی
dermal
پوستی
percutaneous
زیر پوستی
pell
طومار پوستی
transcutaneal
ورا پوستی
transcutaneal
ماوراء پوستی
transcutaneous
ماوراء پوستی
parchment paper
کاغذ پوستی
subcutaneous
زیر پوستی
hypodermal
زیر پوستی
skinned
پوست پوستی
dermatosis
بیماریهای پوستی
skinning
پوست پوستی
dermal senses
احساسهای پوستی
skins
پوست پوستی
intradermal
درون پوستی
intradermic
درون پوستی
skin
پوست پوستی
busbies
یکجور کلاه پوستی
cutaneous pupillary reflex
بازتاب پوستی مردمک
dermatology
مبحث امراض پوستی
haptics
علم حواس پوستی
busby
یکجور کلاه پوستی
endermic
ازراه پوستی از ورا پوست
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
pergameneous
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
Boer
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com