Total search result: 206 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
loading facilities |
وسایل بارگیری |
|
|
Search result with all words |
|
block stowage loading |
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری |
pickup zone |
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل |
portcall |
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری |
prestowage plan |
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل |
staging area |
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز |
Other Matches |
|
preload loading |
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی |
unit loading |
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان |
wet storage |
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی |
back haul |
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت |
endurance loading |
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل |
combat loading |
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی |
embarkation order |
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری |
prevention of stripping |
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی |
beach gear |
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله |
cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
tackled |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackle |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackles |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackling |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
mounting |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
recovering |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
recovers |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
recover |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
excess property |
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی |
casualty staging unit |
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
staging unit |
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری |
pipeline assets |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
service test |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
computation of replacement factors |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
dispersal lays |
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها |
red concept |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
cryptoancillary equipment |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
landing aids |
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما |
pioneer tools |
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic issue items |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
material handling bridge |
پل بارگیری |
well deck |
پل بارگیری |
shipping |
بارگیری |
stowage |
بارگیری |
charging |
بارگیری |
loading bridge |
پل بارگیری |
loading |
بارگیری |
burdening |
بارگیری |
loading |
فرفیت بارگیری |
stow |
بارگیری کردن |
stowed |
بارگیری کردن |
frequency loading |
بارگیری فرکانسی |
aprons |
محوطه بارگیری |
apron |
محوطه بارگیری |
stowing |
بارگیری کردن |
loading site |
محل بارگیری |
loading chart |
جدول بارگیری |
loading bucket |
سطل بارگیری |
load |
بارگیری کردن |
load lines |
علایم بارگیری |
load factor |
ضریب بارگیری |
line charging current |
جریان بارگیری خط |
embarkation area |
محوطه بارگیری |
line charging capacity |
فرفیت بارگیری خط |
stows |
بارگیری کردن |
laden |
بارگیری شده |
load |
بارگیری مهمات |
cargo net |
تور بارگیری |
charging car |
واگن بارگیری |
charging crane |
جرثقیل بارگیری |
carburizing pot |
فرف بارگیری |
commercial loading |
بارگیری تجارتی |
deadweight |
تناژ بارگیری |
accumulator charge |
بارگیری اکومولاتور |
bulk loading |
بارگیری در مخازن |
ammunition loading line |
خط بارگیری مهمات |
download |
بارگیری پایین |
loads |
بارگیری مهمات |
loads |
بارگیری کردن |
quays |
سکوی بارگیری |
loads |
فرفیت بارگیری |
charging berth |
اسکله بارگیری |
embarkation table |
جدول بارگیری |
bucket charging |
بارگیری با سطل |
charging wharf |
اسکله بارگیری |
load |
فرفیت بارگیری |
loading diagram |
دیاگرام بارگیری |
roll-on/roll-off |
بارگیری- تخلیه |
roll on/roll off |
بارگیری- تخلیه |
loading station |
ایستگاه بارگیری |
loading table |
جدول بارگیری |
loading time |
زمان بارگیری |
pre loading |
بارگیری اولیه |
pallete |
کفه بارگیری |
pack saddle |
زین بارگیری |
on berth |
ناوحاضربه بارگیری |
loading apron |
نوار بارگیری |
magnetic loading |
بارگیری مغناطیسی |
plimsol mark |
مارک بارگیری |
stowage |
بارگیری و باراندازی |
pick up and delivery |
بارگیری و تحویل |
well deck |
عرشه بارگیری |
loading rack |
سکوی بارگیری |
point of loading |
نقطه بارگیری |
plimsol mark |
علایم بارگیری |
loading scale |
مقیاس بارگیری |
quay |
سکوی بارگیری |
loading site |
سکوی بارگیری |
pallets |
کفه بارگیری |
Loading and unloading. |
بارگیری وتخلیه |
pallet |
کفه بارگیری |
loading point |
نقطه بارگیری |
ingot charging crane |
جراثقال بارگیری شمش |
cargo port |
دریچه بارگیری ناو |
stevedoring charges |
هزینههای بارگیری وباراندازی |
loading |
بارگیری مهمات درهواپیما |
embarkation table |
جدول قابلیت بارگیری |
staging unit |
یکان بارگیری کننده |
charging side |
محل بارگیری کوره |
charge and discharge |
محل بارگیری و باراندازی |
commodity loading |
بارگیری کالاهای مختلف |
commercial loading |
بارگیری کالای تجارتی |
shiping agent |
کارگزار بارگیری کشتی |
cargo plan |
طرح بارگیری ناو |
tactical loading |
بارگیری رزمی یا جنگی |
loading chart |
طرح بارگیری هواپیما |
loading plan |
طرح بارگیری خودرو |
loading space |
فضای قابل بارگیری |
stevedores |
بارگیری وباراندازی کردن |
loading list |
لیست بارگیری خودرو |
stevedore |
متصدی بارگیری و تخلیه |
initial program load |
بارگیری برنامه اغازی |
horizontal loading |
بارگیری افقی کشتیها |
stevedore |
بارگیری وباراندازی کردن |
stevedores |
متصدی بارگیری و تخلیه |
bulk loading |
بارگیری مخزن به طور یک جا |
bulk load method |
روش بارگیری با بارقوال |
actual obligated space |
محل یا جا در بارگیری دریایی |
base loading |
بارگیری انجام شده در پایگاه |
capacity load |
حداکثر فرفیت بارگیری ناو |
accessorial services |
خدمات بارگیری و تخلیه بار |
The ship is loading. |
کشتی درحال بارگیری است |
bridge plate |
پل بین سکوی بارگیری وخودرو |
port |
شراب شیرین بارگیری کردن |
railway end |
پل سکوی بارگیری راه اهن |
reloadable control storage |
انباره با کنترل بارگیری مجدد |
roll on roll off |
روش بارگیری مستقیم ناو |
shiping agent |
حق العمل کار بارگیری کشتی |
stevedore |
متصدی بارگیری و حمل و نقل |
bulk load method |
روش استفاده از بارگیری قوال |
stevedore |
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی |
stevedores |
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی |
palletetisation |
درکفه بارگیری قرار دادن |
embarkation order |
ترتیب سوار شدن یا بارگیری |
maximum load rating |
قابلیت بارگیری نامی حداکثر |
fio |
بدون هزینه تخلیه و بارگیری |
mutilation table |
جدول راهنمای بارگیری خودروها |
drayage |
هزینه بارگیری وبار اندازی |
free in and out |
بدون هزینه تخلیه و بارگیری |
lading |
بارگیری عمل بار کردن |
p&d |
delivery and up pick بارگیری و تحویل |
lay day |
روز بارگیری وباراندازی کشتی |
stevedores |
متصدی بارگیری و حمل و نقل |
loading ramp |
راهروی شیب دار بارگیری |
lighterage |
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی |
lift on |
بارگیری کشتی توسط جرثقیل |
laydays |
ایام بارگیری و باراندازی کشتی |
lay day |
ایام بارگیری و باراندازی کشتی |
despatch money |
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع |
kits |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
kit |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
mutilation table |
جدول بارگیری پیش بینی شده |
loading |
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما |
despatch money |
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع |
drayage |
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی |
dispatch money |
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع |
entrucking table |
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی |
actual placement |
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری |
portcapacity |
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار |
ipl |
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه |
lighterage |
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه |
embarkation element |
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن |
constructive placement |
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها |
embarkation team |
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری |
turnaround cycle |
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی |
load line |
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد |
stowage plan |
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو |
long shoreman |
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه |
primage |
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود |
demurrage |
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است |
embarkation officer |
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون |
deck cargo |
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه |
over shipment |
ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد |
embarkation |
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو |
plant |
وسایل |
media |
وسایل |
facilities |
وسایل |
assets |
وسایل |
means |
وسایل |
furniture |
وسایل |