English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pararaft وسایل نجات چتربازی
Other Matches
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
aviation life support equipment وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
parachutism چتربازی
skydiving چتربازی
paratroop مربوط به چتربازی
jumpmaster مدیر پرش چتربازی
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
rescue نجات
life vest کت نجات
liveries نجات
life jacket کت نجات
safety نجات
rescued نجات
livery نجات
rescuing نجات
rescues نجات
escape line خط نجات
salvation نجات
liberation نجات
safety boat قایق نجات
salvable نجات یافتنی
lifeguard submarine زیردریایی نجات
survival suit لباس نجات
crash boat قایق نجات
saviours نجات دهنده
life vest جلیقه نجات
safety belt کمربند نجات
life float قایق نجات
survived نجات دادن
parachut چتر نجات
survival pack بسته نجات
liferaft شناوه نجات
plane guard ناوگارد نجات
rescue operation عملیات نجات
recovers نجات دادن
salvageable قابل نجات
breeches buoy بویه نجات
rescue basket زنبیل نجات
savior نجات دهنده
saviour نجات دهنده
recovering نجات دادن
refugee relief نجات پناهندگان
redeliver از نو نجات دادن
lifesaving نجات غریق
salvation سبب نجات
recover نجات دادن
plane guard ناو نجات
deep submergence زیردریایی نجات
lifeguards نجات غریق
lifeguard نجات غریق
life boat کرجی نجات
life belt کمربند نجات
life buoy حلقه نجات
save نجات دروازه
life buoy بویه نجات
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
survive نجات دادن
survives نجات دادن
parachuting چتر نجات
parachutes چتر نجات
parachuted چتر نجات
surviving نجات دادن
parachute چتر نجات
delivers نجات دادن
life jacket جلیقه نجات
fire escapes نردبان نجات
survivors نجات یافتگان
fire escape نردبان نجات
life raft قایق نجات
lifebelts کمربند نجات
lifebelt کمربند نجات
life net تور نجات
safety belts کمربند نجات
life line طناب نجات
stole جلیقه نجات
lifeboat قایق نجات
deliver نجات دادن
resuscitation نجات غریق
lifeboats قایق نجات
life boad قایق نجات
life line بند نجات
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
life belt لاستیک نجات غریق
mae west جلیقه نجات فشاری
salvages از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving وسیله نجات غریق
lifesaving نجات دهنده زندگی
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
life buoy حلقه نجات غریق
soteriology مبحث نجات رستگاری
lifesaver نجات دهنده زندگانی
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
fire and rescue نجات و اطفای حریق
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
liferaft قایق نجات لاستیکی
survivors نجات یافتگان از مرگ
paradrop بارریزی باچتر نجات
salvage از خطرنابودی نجات دادن
life belt کمربند نجات غریق
lifeguards گارد نجات دریایی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
lifeguard گارد نجات دریایی
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
lifeguard مامور نجات غریق
lifeguards مامور نجات غریق
pararescue team تیم تجسس و نجات
life vest لباس نجات غریق
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
life line طناب وصل به حلقه نجات
salvaging اموال نجات یافته از خطر
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
salvage اموال نجات یافته از خطر
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
saves نجات دادن پس انداز کردن
saved نجات دادن پس انداز کردن
save نجات دادن پس انداز کردن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
lifeline طناب یارسن نجات غواص
lifelines طناب یارسن نجات غواص
salvaged اموال نجات یافته از خطر
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
salvages اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com