English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
burner وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
Other Matches
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
brouter وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
damping vane پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
inverter وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
boomerang وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosures پوشش محافظ برای وسیلهای
enclosure پوشش محافظ برای وسیلهای
compensator وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
boomerangs وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
viscosimeter وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
luring وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
telescopes وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
lure وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
densitometer وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
aerodynamic blockage thrust reverser وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
best power mixture نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
starters وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starter وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
degausser وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
capacitor وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
radiation shield وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooler وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
convertor وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
splicing ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
invited حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
invite حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
invites حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
styli وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
styluses وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
concentrate ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
hybrid circuit ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
circuit breaker سویچی برای قطع جریان
circuit breakers سویچی برای قطع جریان
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
key ترکیب خاص حروف و اعداد که برای رمزگشایی متن های رمزدار به کار می رود
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
degausser وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
delay line storage یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
graphics کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
harmonic motion اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
gestalt تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillow صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillows صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
isomer جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
fans 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
joins ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
shifted روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
terminator مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
workflow نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
Ultimedia موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
compositions ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition ترکیب یکان ترکیب رزمی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
anagram استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
mismatch ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com