English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
Other Matches
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
rheometer الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
measuring technique متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clocks وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
acres برای سنجش زمین
calipers پرگار برای سنجش
acre برای سنجش زمین
magneto ohmmeter میگر برای سنجش مقاومت
jumper سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
california tests of personality ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
tachistoscope دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
boomerang وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
compensator وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
enclosures پوشش محافظ برای وسیلهای
boomeranging وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosure پوشش محافظ برای وسیلهای
luring وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
telescope وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
lure وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
cetane rating اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
aerodynamic blockage thrust reverser وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
burner وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
densitometer وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
troupes دسته بازیگران ونمایش دهندگان
troupe دسته بازیگران ونمایش دهندگان
downstage درجلو پرده تاتر ونمایش
degausser وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
starter وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
brouter وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
capacitor وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
radiation shield وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
constants ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
constant ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooler وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
converter وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
convertor وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
invited حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
invite حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
styli وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
styluses وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
ppi gauge معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
crossover متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
jump speed سرعت مناسب برای پرش باچتر
cpu که معیاری برای سرعت کامپیوتر است
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
pipelining تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
computing میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
degausser وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
delay line storage یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
bsc استاندارد برای اتصالات ارتباطی رسانههای با سرعت متوسط / بالا
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
pipeline زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checked محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
pre fetch دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
sprint medley دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
locals MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
flow diagram صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
ambulatory گردنده
ambulant گردنده
rotors گردنده
rotary گردنده
rotor گردنده
trochoid گردنده
wheeler گردنده
in eyre گردنده
driven گردنده
swivel گردنده
swivelled گردنده
revolvable گردنده
swivels گردنده
rotative گردنده
gyral گردنده
gyrant گردنده
roller door در گردنده
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
embedded code بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
bulk مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
excursive اواره گردنده
swivels مفصل گردنده
pivot arm میله گردنده
rotator ماهیچه گردنده
rotor plates جوشنهای گردنده
runner گردنده گشتی
gyratory چرخی گردنده
circumambient گردنده بدور
itineratly بطور گردنده
rotary گردنده چرخنده
revolving گردنده دورانی
runners گردنده گشتی
swivel مفصل گردنده
circumsolar دورخورشید گردنده
magnet wheel چرخ گردنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com