Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
testator
وصیت کننده
Search result with all words
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
Other Matches
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
wills
وصیت وصیت نامه
will
وصیت وصیت نامه
willed
وصیت وصیت نامه
testaments
وصیت
bequest
وصیت
testament
وصیت
injunction
وصیت
injunctions
وصیت
bequests
وصیت
nuncupative will
وصیت شفاهی
willed
وصیت وصیتنامه
willed
وصیت وصایا
willed
وصیت کردن
testaments
وصیت نامه
will
وصیت وصیتنامه
will
وصیت وصایا
he died intestate
بی وصیت مرد
hand down
<idiom>
وصیت کردن
make a will
وصیت کردن
testament
وصیت نامه
bequeaths
وصیت کردن
bequeathing
وصیت کردن
bequeath
وصیت کردن
making a will
وصیت کردن
possessory will
وصیت تملیکی
will
وصیت کردن
make one's will
وصیت کردن
bequeathed
وصیت کردن
wills
وصیت وصایا
to make one's will
وصیت کردن
contractual will
وصیت عهدی
intestate
متوفای بی وصیت
intestate
بدون وصیت
testate
دارای وصیت
wills
وصیت وصیتنامه
testamentary
مطابق با وصیت
testate
وصیت کرده
wills
وصیت کردن
universal legacy
وصیت مطلق
testamentary
وصیت شده
testament
تدوین وصیت نامه
administration of a will
اجرای وصیت نامه
law of succession
حقوق ارث و وصیت
testamentary
وابسته به وصیت نامه
intestate death
موت بدون وصیت
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
to nuncupate a will
زبانی وصیت کردن
testaments
تدوین وصیت نامه
wills
با وصیت واگذارکردن خواستن
intestacy
نداشتن وصیت نامه
will
با وصیت واگذارکردن خواستن
intestacy
فوت پیش از وصیت
willed
با وصیت واگذارکردن خواستن
intestate
فاقد وصیت نامه
testacy
تهیه وتدوین وصیت نامه
devised
تعبیه کردن وصیت نامه
testate
متوفایی که وصیت کرده باشد
d. will
پیش نویس یا وصیت نامه
begueath
تملیک مال به وسیله وصیت
demise
انتقال دادن مال با وصیت
republication of will
اعاده اعتبار وصیت نامه
devising
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
تعبیه کردن وصیت نامه
testate
وصیت کردن شهادت دادن
intestate
کسی که بدون وصیت می میرد
devise
تعبیه کردن وصیت نامه
probate
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
intestate
کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devised
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
restraint of marriage
شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
probate
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
holograph
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
escheat
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
swooner
غش کننده
ear-splitting
کر کننده
trackers
پی کننده
renunciant
کننده
tracker
پی کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com