English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
levier وضع کننده مالیات
Search result with all words
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
Other Matches
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levied مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levies مالیات بندی مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
taxation مالیات
tax مالیات
impost مالیات
tithing مالیات ده یک
taxed مالیات
gabel مالیات
Scot مالیات
cess مالیات
taxes مالیات
sess مالیات
gabelle مالیات
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
deductible مالیات پذیر
taxed مالیات گرفتن از
tax year مالیات سالانه
proportional tax مالیات تناسبی
proportional tax مالیات نسبی
property tax مالیات دارایی
compulsory levies مالیات اجباری
export tax مالیات بر صادرات
income taxes مالیات برعایدات
rental tax مالیات مستغلات
commercial tax مالیات بازرگانی
highway user tax مالیات حق عبور
taxes مالیات گرفتن از
tax مالیات گرفتن از
taxation وضع مالیات
taxable مشمول مالیات
taxable مالیات بردار
levied وصول مالیات
tax-free بخشوده از مالیات
levied وضع مالیات
tax evasion فرار از مالیات
neutral tax مالیات بی طرف
neutral tax مالیات خنثی
levying وصول مالیات
levying وضع مالیات
levy مالیات بندی
quint مالیات پنج یک
nuisance tax مالیات پردردسر
occupation tax مالیات اصناف
occupation tax مالیات شغل
octroi مالیات دم دروازه
levy وصول مالیات
gift tax مالیات برهبه
levy وضع مالیات
levies مالیات بندی
ratepayer مالیات دهنده
free of tax بدون مالیات
death tax مالیات بر ارث
proportional taxation مالیات تناسبی
assess مالیات بستن بر
assess مالیات بستن به
assessed مالیات بستن بر
assessed مالیات بستن به
assesses مالیات بستن بر
assesses مالیات بستن به
levying مالیات بندی
gabel مالیات نمک
gabelle مالیات نمک
assessing مالیات بستن به
impose مالیات بستن بر
imposes مالیات بستن بر
stressing مالیات زیادبستن
stresses مالیات زیادبستن
stress مالیات زیادبستن
income tax مالیات بر درامد
regressive tax مالیات نزولی
income tax مالیات برعایدات
regressive taxation مالیات کاهنده
ratepayers مالیات دهنده
regressive taxation مالیات نزولی
poll tax مالیات سرانه
wage tax مالیات بر مزد
levies وصول مالیات
mise مالیات خرج
real estate tax مالیات بر مستغلات
yield tax مالیات بر عایدی
death duty مالیات بر ارث
death duties مالیات بر ارث
levies وضع مالیات
Scot مالیات بستن بر
wealth tax مالیات بر ثروت
purchase tax مالیات بر معاملات
levied مالیات بندی
income taxes مالیات بر درامد
leviable مالیات بستنی
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
assessment براورد مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
taxes in kind مالیات جنسی
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
land tax مالیات بر زمین
land tax مالیات ارضی
land tax مالیات زمین
assessment وضع مالیات
assessment تعیین مالیات
kiln tax مالیات فخاری
zero-rated <adj.> معاف از مالیات
tax refund بازپرداخت مالیات
tax rate نرخ مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
taxless <adj.> بدون مالیات
assessments تعیین مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
assessments براورد مالیات
the rear vassals مالیات دهندگان
assessing مالیات بستن بر
inheritance tax مالیات بر ارث
assessments وضع مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
zero-rated <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
non-taxable <adj.> بدون مالیات
non-assessable <adj.> بدون مالیات
after tax پس از وضع مالیات
tax load بار مالیات
tax-exempt <adj.> معاف از مالیات
tax exempt معاف از مالیات
surcharges مالیات اضافی
tax equation معادله مالیات
tax effect اثر مالیات
surcharge مالیات اضافی
tax deduction کاهش مالیات
progressive tax مالیات تصاعدی
tax cuts کاهش مالیات
profits tax مالیات بر سود
tax base ماخذ مالیات
profit tax مالیات بر سود
double taxation مالیات مضاعف
property tax مالیات مستقلات
tax farmer مستاجر مالیات
tax free بخشوده از مالیات
non-taxable <adj.> معاف از مالیات
non-assessable <adj.> معاف از مالیات
taxless <adj.> معاف از مالیات
tax increase افزایش مالیات
tax incidence عارضه مالیات
succession duties مالیات برارث
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
duty free معاف ار مالیات
progressive taxation مالیات تصاعدی
tax in kind مالیات جنسی
tax function تابع مالیات
tax free معاف از مالیات
single tax مالیات واحد
sales tax مالیات فروش
sales tax مالیات بر فروش
surtax اضافه مالیات
surtax مالیات اضافی
scatt مالیات عوارض
total tax load کل بار مالیات
basis of tax ماخذ مالیات
scot-free معاف از مالیات
scot free معاف از مالیات
excise tax مالیات بر مصرف
sale tax مالیات بر فروش
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
excise duties مالیات غیرمستقیم
capitation taxes مالیات سرانه
exemption from taxation معافیت از مالیات
capital tax مالیات بر سرمایه
excise مالیات بستن بر
taxpayer مالیات دهنده
capital levy مالیات بر سرمایه
capital levy مالیات برسرمایه
direct taxation مالیات مستقیم
direct tax مالیات مستقیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com