Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
positive
ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
Other Matches
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
voltaism
ولتاژ الکتریکی
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powering
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
ground
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
GND
مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
volts
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
impedance
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
volt
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
glitches
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
voltage swing
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
output voltage
ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
line voltage
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
unipolar
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
electrically
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
electrical and otherwise
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
gt
بزرگتر از
elder
بزرگتر
Sr
بزرگتر
senior
بزرگتر
majored
بزرگتر
pre eminent
بزرگتر
greater than
بزرگتر از
nonus
بزرگتر
majoring
بزرگتر
seniors
بزرگتر
greater
بزرگتر
major
بزرگتر
doyens
بزرگتر
doyen
بزرگتر
headman
بزرگتر
bigger
بزرگتر
headmen
بزرگتر
doubled up
دو برابر بزرگتر
macronucleus
هسته بزرگتر
doubled
دو برابر بزرگتر
Big Brother
برادر بزرگتر
paramount
برتر بزرگتر
ge
بزرگتر از یا برابر با
over size
بزرگتر از اندازه
double
دو برابر بزرگتر
increased
بزرگتر شدن
oversize
بزرگتر از اندازه
increase
بزرگتر شدن
samuel sen
سموئیل بزرگتر
brown major
براون بزرگتر
expand
بزرگتر کردن
expanding
بزرگتر کردن
majordomo
بزرگتر خانه
superior number
عدد بزرگتر
increases
بزرگتر شدن
bigbrother
برادر بزرگتر
expands
بزرگتر کردن
phase
بخشی از فرآیند بزرگتر
phased
بخشی از فرآیند بزرگتر
phases
بخشی از فرآیند بزرگتر
repot
در گلدان بزرگتر کاشتن
whopper
از اندازه بزرگتر عظیم
admedium lampholder
سرپیچ بزرگتر از معمولی
repots
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotting
در گلدان بزرگتر کاشتن
macronucleus
هسته سلولی بزرگتر
repotted
در گلدان بزرگتر کاشتن
whoppers
از اندازه بزرگتر عظیم
feck
سهم بزرگتر اکثریت
to increase
[to, by]
بزرگتر شدن
[به مقدار]
He wants to bite off more than he can chew.
لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
Do you have anything bigger?
آیا چیزی بزرگتر دارید؟
macrogamete
سلول جنسی ماده بزرگتر
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clouts
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouting
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
improper fraction
کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
clouted
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
satellites
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clout
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
overslaugh
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
His eye is bigger than his belly.
<proverb>
چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
overload
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloaded
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
to inlay a printed page
صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
refan
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
carries
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflows
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carrying
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflow
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
serials
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serial
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carried
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carrying
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carries
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carry
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
chaining
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
excesses
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
excess
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
gains
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
virtual
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
gained
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
electric tension
ولتاژ
potential
ولتاژ
total voltage
ولتاژ کل
line voltage
ولتاژ خط
voltage
ولتاژ
voltages
ولتاژ
alternating voltage
ولتاژ C.A
voltage amplification
تقویت ولتاژ
voltage increase
افزایش ولتاژ
voltage gain
بهره ولتاژ
peak voltage
ولتاژ اوج
anode voltage
ولتاژ اندی
voltage impluse
ضربان ولتاژ
voltage impluse
ایمپولز ولتاژ
average voltage
ولتاژ متوسط
plate voltage
ولتاژ اندی
voltage balance
میزان ولتاژ
voltage curve
منحنی ولتاژ
voltage compensation
تعادل ولتاژ
overvoltage
اضافه ولتاژ
biases
ولتاژ بایاس
overvoltage
ولتاژ اضافی
voltage drop
افت ولتاژ
peak to peak voltage
ولتاژ مضاعف
battery voltage
ولتاژ باتری
high voltage
ولتاژ بالا
voltage control
کنترل ولتاژ
primery voltage
ولتاژ اولیه
potentiometer
مقسم ولتاژ
supply voltage
ولتاژ ورودی
potential regulator
رگولاتور ولتاژ
potential regulator
نافم ولتاژ
voltage gradient
گرادیان ولتاژ
potential gradient
گرادیان ولتاژ
terminal voltage
ولتاژ قطبی
induction voltage
ولتاژ القائی
sticking voltage
ولتاژ وقفه
y voltage
ولتاژ ستاره
input voltage
ولتاژ اولیه
series voltage
ولتاژ سری
signal voltage
ولتاژ ورودی
insulation voltage
ولتاژ ایزولاسیون
signal voltage
ولتاژ سیگنال
spark voltage
ولتاژ جرقه
rated voltage
ولتاژ اسمی
star voltage
ولتاژ ستاره
induce voltage
ولتاژ القایی
transformer voltage
ولتاژ ترانسفورماتور
signal voltage
ولتاژ دریافتی
transient voltage
ولتاژ ضربهای
transient voltage
ولتاژ گذرا
tube voltage
ولتاژ لامپ
transient voltage
ولتاژ لحظهای
peak voltage
ولتاژ پیک
peak voltage
ولتاژ حداکثر
hum voltage
ولتاژ نویز
threshold voltage
ولتاژ استانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com