English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
English Persian
poteen ویسکی قاچاق
Other Matches
contraband کالای قاچاق محموله قاچاق
whiskies ویسکی
snakebite ویسکی
whisky ویسکی
whisky مثل ویسکی
whiskies ویسکی خوردن
whiskies مثل ویسکی
whisky ویسکی خوردن
scotch ویسکی اسکاتلندی
bourbon ویسکی بوربن
scotched ویسکی اسکاتلندی
scotches ویسکی اسکاتلندی
scotching ویسکی اسکاتلندی
bourbons ویسکی بوربن
red eye ویسکی ارزان
The whisky burned in my throat . ویسکی گلویم راسوزاند
pot(heen ویسکی قاچاقی ایرلندی
pot still دستگاه تقطیر ویسکی
cutty sark نام تجاری نوعی ویسکی
mountain dew ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
whiskey sour کوکتیل مرکب از ویسکی و شکرو اب لیمو
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
dry ginger نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
swindlingly به قاچاق
roguishness قاچاق
contraband قاچاق
illicit قاچاق
smuggling قاچاق
smuggled merchandise قاچاق
free trade قاچاق
highball یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
smuggled goods کالای قاچاق
smuggled merchandise کالای قاچاق
swindlers قاچاق متقلب
stow away مسافر قاچاق
swindler قاچاق متقلب
stowaway مسافر قاچاق
stowaways مسافر قاچاق
bootlegged <adj.> <past-p.> قاچاق شده
hovering acts قوانین ضد قاچاق
bootleg مشروب قاچاق
contraband کالای قاچاق
smuggles قاچاق کردن
smuggled <adj.> <past-p.> قاچاق شده
contraband of war قاچاق جنگی
smuggling قاچاق کردن
smuggle قاچاق کردن
owler قاچاق فرست
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
rum running حمل مشروب قاچاق
blackleg ادم قاچاق و قمارباز
contraband تجارت قاچاق یاممنوع
drug trafficking قاچاق مواد مخدر
blacklegs ادم قاچاق و قمارباز
smuggling مرتکب قاچاق شدن
bottlegger فروشنده مشروب قاچاق
still hunt ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
speakeasy محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
racketeer از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
racketeers از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
rumrunner ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com