Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
Other Matches
frog	خرک ویلن
frogs	خرک ویلن
concertmeister	رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
concertmaster	رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
extras	بزرگ
extra	بزرگ
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
macro	بزرگ
big	بزرگ
extra-	بزرگ
grossing	بزرگ
smaller	بزرگ نه
grossest	بزرگ
grosses	بزرگ
grosser	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
vast	بزرگ
smallest	بزرگ نه
bigger	بزرگ
mightier	بزرگ
megapod	بزرگ پا
small	بزرگ نه
biggest	بزرگ
nonus	بزرگ
grossed	بزرگ
long ton	تن بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
dignified	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
full bottomed	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
mighty	بزرگ
bulkier	بزرگ
headmen	بزرگ
eminent	بزرگ
great	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
majestic	بزرگ
immane	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
hugeous	بزرگ
headman	بزرگ
mightiest	بزرگ
spanking	بزرگ
wallopings	بزرگ
walloping	بزرگ
gravest	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
vasty	بزرگ
extensive	بزرگ
majoring	بزرگ
majored	بزرگ
major	بزرگ
highs	بزرگ
high	بزرگ
spankings	بزرگ
highest	بزرگ
swingeing	بزرگ
voluminous	بزرگ
propylon	در بزرگ
grave	بزرگ
swith	بزرگ
gross	بزرگ
graves	بزرگ
enormous	بزرگ
largest	بزرگ
larger	بزرگ
jumbo	بزرگ
stour	بزرگ
jumbos	بزرگ
large	بزرگ
mausoleum	ارامگاه بزرگ
maximizing	بزرگ کردن
swelled	بزرگ شدن
maximizes	بزرگ کردن
swells	بزرگ شدن
aggrandise	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
archenemy	دشمن بزرگ
archduke	دوک بزرگ
aggrandise	بزرگ شدن
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandize	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
archfiend	دیو بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
maximize	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
caldron	کتری بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
capital letter	حرف بزرگ
magnified	بزرگ کردن
case knife	چاقوی بزرگ
charles's wain	خرس بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
grandmothers	مادر بزرگ
dilate	بزرگ کردن
archpriest	کشیش بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
avous	پدر بزرگ
grand father	پدر بزرگ
maximised	بزرگ کردن
bass drum	طبل بزرگ
dilating	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
big bang	انفجار بزرگ
big league	لیگ بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
bronchocele	بزرگ شدگی
argosy	کشتی بزرگ
zooms	بزرگ کردن
viola	ویولن بزرگ
lump	بزرگ شدن
lumped	بزرگ شدن
lumps	بزرگ شدن
heave	بزرگ کردن
heaved	بزرگ کردن
longbow	کمان بزرگ
longbows	کمان بزرگ
emporia	بازار بزرگ
store	مغازه بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
storing	مغازه بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
bollards	موت بزرگ
bollard	موت بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
grandest	بزرگ مهم
lofty	بلند بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
grander	بزرگ مهم
grand	بزرگ مهم
blundering	اشتباه بزرگ
hunk	تکه بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
emporium	بازار بزرگ
billowing	موج بزرگ اب
billowed	موج بزرگ اب
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distend	بزرگ کردن
paterfamilias	بزرگ خانواده
magnification	بزرگ نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
zoom	بزرگ کردن
platters	بشقاب بزرگ
platter	بشقاب بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
billows	موج بزرگ اب
zoomed	بزرگ کردن
mandore	ماندولین بزرگ
stull	قطعه بزرگ
supergalaxy	کهکشان بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com