Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
preceptorial	ویژه اموزگاری
Other Matches
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
preceptorship	اموزگاری
instructorship	اموزگاری
instrctor ship	اموزگاری
pedgagogics	روش اموزگاری
preceptorial	استادانه وابسته به اموزگاری یامربی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
Masters of Arts	صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Master of Arts	صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
experts	ویژه گر
particular	ویژه
extra special	ویژه
prerogative	حق ویژه
expert	ویژه گر
special	ویژه
nett	ویژه
specialist	ویژه گر
priviege	حق ویژه
net	ویژه
privilege	حق ویژه
idiocrasy	ویژه
specifics	ویژه
specific	ویژه
special character	ویژه
nets	ویژه
prerogatives	حق ویژه
peculiar	ویژه
specialists	ویژه گر
expressing	ویژه
expresses	ویژه
expressed	ویژه
express	ویژه
paticular	ویژه
adhoc	ویژه
special <adj.>	ویژه
extra <adj.>	ویژه
specially	ویژه
particulars	ویژه
specific humidity	نم ویژه
proper value	ویژه مقدار
characteristics	نشان ویژه
kink	ویژه گی فرریز
labeled cargo	کالای ویژه
lachrymal	ویژه اشک
byelaw	قانون ویژه
lacrimal	ویژه اشک
standing order	اوامر ویژه
standing orders	اوامر ویژه
life guard	هنگ ویژه
booth	جای ویژه
monocular	ویژه یک چشم
net profit	سود ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
particular lien	حق حبس ویژه
booths	جای ویژه
monkish	ویژه راهبان
indicium	نشانه ویژه
neurologist	ویژه گر اعصاب
eigenvalue	ویژه مقدار
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
conizance	نشان ویژه
idioms	تعبیر ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
cariologist	ویژه گر قلب
bylaw	قانون ویژه
electrical resistivity	مقاومت ویژه
idioms	زبان ویژه
endemical	ویژه یک قوم
rarely	بااستادی ویژه
habiliments	جامه ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
favourite or vor	ویژه مخصوص
specific gravity	گرانی ویژه
idiom	تعبیر ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
equity capital	ارزش ویژه
body guard	هنگ ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
special session	نشست ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific yield	ابدهی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific cost	هزینه ویژه
species specific	نوع- ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
special effects	جلوههای ویژه
relative density	گرانی ویژه
regiospecific	جهت ویژه
quantum state	ویژه حالت
proper volume	ویژه حجم
proper function	ویژه تابع
idiom	زبان ویژه
prerogatived	دارای حق ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
self weight	ویژه وزن
singular matrix	ماتریش ویژه
special symbol	نماد ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special party	گروه ویژه
special duty	کار ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special character	دخشه ویژه
special case	مورد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
garb	پوشاک ویژه
expert	ویژه کار
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
specialities	ویژه گری
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
speciality	ویژه گری
dead weight	ویژه وزن
nutritionist	ویژه گر تغذیه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
characteristically	نشان ویژه
lingo	زبان ویژه
experts	ویژه کار
monograph	ویژه نگاشت
monographs	ویژه نگاشت
lineament	نشان ویژه
dead weights	ویژه وزن
lineaments	نشان ویژه
traits	نشان ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
specialist	ویژه کار
specialists	ویژه کار
characteristic	نشان ویژه
specialize	ویژه گری
version	شرح ویژه
specialty	ویژه گری
specialising	ویژه گری
specializes	ویژه گری
specialises	ویژه گری
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
lingoes	زبان ویژه
juvenile	ویژه نو جوانان
specializing	ویژه گری
specialization	ویژه کاری
juveniles	ویژه نو جوانان
specialization	ویژه گری
trait	نشان ویژه
capital	ارزش ویژه
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
proceeds	وصولی سود ویژه
specific magnetic reluctance	مقاومت مغناطیسی ویژه
humoursomeness	حالات ویژه گوناگون
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد
special weapons	جنگ افزارهای ویژه
lattice resistivity	مقاومت ویژه شبکه
dressing rooms	اطاق ویژه ارایش
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
individualizes	حالت ویژه دادن
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
specific ionization coefficient	ضریب ویژه یونش
specific inductivity capacity	فرفیت القایی ویژه
individualizing	حالت ویژه دادن
metllurgist	ویژه گرفلز کاری
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه
dressing room	اطاق ویژه ارایش
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
individualized	حالت ویژه دادن
physiographer	ویژه گر جغرافیای طبیعی
pinup	ویژه نصب به دیوار
specialty	اختصاص کیفیت ویژه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com