Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
least developed countries |
پائین ترین کشورهای در حال توسعه |
|
|
Other Matches |
|
advanced countries |
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته |
developed countries |
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته |
characteristics of underdeveloping |
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی |
neap tide |
پائین ترین جزر و مد |
bottom price |
پائین ترین قیمت |
international development association |
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است |
developing countries |
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه |
developing countries |
کشورهای در حال توسعه |
development countries |
کشورهای قابل توسعه |
underdeveloped countries |
کشورهای توسعه نیافته |
less developed countries |
کشورهای کمتر توسعه یافته |
unicef (= united nations international |
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است |
developed market economy countries |
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی |
e r p |
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا |
marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
world bank |
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد |
point four |
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان |
rio treaty |
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند |
end |
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD |
ends |
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD |
ended |
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD |
nethermost |
پایین ترین زیر ترین |
developments |
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت |
development |
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت |
enhanced |
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC |
enhancing |
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC |
enhances |
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC |
enhance |
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC |
carrying |
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود |
carried |
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود |
carries |
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود |
carry |
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود |
combat resolution |
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم |
court rug |
فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.] |
katabatic |
پائین اینده |
falling of the womb |
پائین افتادگی |
land vi |
پائین امدن |
downwards |
بطرف پائین |
low price |
قیمت پائین |
low productivity |
بازده پائین |
juniority |
رتبه پائین تر |
f.of a bed |
پائین بستریاتختخواب |
f.of a page |
پائین صفحه |
shift downward |
حرکت به سمت پائین |
light or lighted |
پائین امدن واردامدن |
sewsaw |
پس و پیش بالا و پائین |
To stop being adamant (unyielding). |
از خر شیطان پائین آمدن |
sewsaw |
بالا و پائین رفتن |
shift downward |
انتقال به سمت پائین |
outreach |
توسعه یافتن توسعه |
falling of the womb |
سقوط کردن پائین افتادگی |
lower limit [of the integral] |
کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی] |
tax havens |
نرخ پائین مالیات پیشنهادی |
phreatic decline |
پائین رفتن سطح ایستائی |
tax haven |
نرخ پائین مالیات پیشنهادی |
to reach down |
سوی پائین دراز کردن |
to d. a hill |
از تپه ایی پائین امدن |
low ball |
شوت کردن پائین توپ [فوتبال] |
To marry below ones station. |
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن |
velocity of retreat |
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز |
fluctuable |
مستعد بالا و پائین رفتن مواج |
to haul a ship |
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن |
chyron [American E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
aston [British E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
tide mark |
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد |
Lower third |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> |
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید. |
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> |
در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره] |
overseas |
کشورهای بیگانه |
uncomitted countries |
کشورهای غیرمتعهد |
free world |
کشورهای غیرکمونیست |
industrial nations |
کشورهای صنعتی |
poor countries |
کشورهای فقیر |
less developed contries |
کشورهای کم رشد |
allied |
کشورهای هم پیمان |
developed market economy countries |
کشورهای مرفه |
Underdeveloped ( backward) countries . |
کشورهای عقب افتاده |
federalization |
تشکیل کشورهای متحد |
international |
مربوط به کشورهای مختلف |
internationals |
مربوط به کشورهای مختلف |
allied headquarters |
قرارگاه کشورهای هم پیمان |
the united states of america |
ایالات یا کشورهای متحدامریکا |
backward countries |
کشورهای عقب مانده |
capitalist countries |
کشورهای سرمایه داری |
third world countries |
کشورهای جهان سوم |
The English speaking-countries. |
کشورهای انگلیسی زبان |
retarded countries |
کشورهای عقب مانده |
orienting |
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار |
commonwealth games |
جام کشورهای مشترک المنافع |
orient |
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار |
federative |
مبنی بر سازمان کشورهای متحد |
federating |
تشکیل کشورهای متحد دادن |
federated |
تشکیل کشورهای متحد دادن |
reactions from abroad |
واکنش مردم در کشورهای خارجی |
federates |
تشکیل کشورهای متحد دادن |
pan americanism |
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی |
organization of petroleum exporting cont |
سازمان کشورهای صادرکننده نفت |
federate |
تشکیل کشورهای متحد دادن |
OAS |
مخفف سازمان کشورهای امریکایی |
third world economies |
اقتصاد کشورهای جهان سوم |
OPEC |
سازمان کشورهای صادرکننده نفت |
commonwealths |
کشورهای مشترک المنافع جمهور |
orients |
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار |
commonwealth |
کشورهای مشترک المنافع جمهور |
overseas income |
درامد از کشور یا کشورهای خارجی |
isolationist |
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر |
oil rich countries |
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت |
country file |
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند |
trade follows the flag |
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان |
seato forces |
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا |
pax britannica |
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند |
the big four |
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان |
Comparison with other countries is extremely interesting. |
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است. |
satellite |
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی |
first world |
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی |
satellites |
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی |
christian era |
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد |
dumping |
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی |
lee board |
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته |
backmost |
پس ترین |
enclave |
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد |
rio treaty |
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا |
enclaves |
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد |
undermost |
پایین ترین |
hindmost |
عقب ترین |
nethermost |
پست ترین |
most significant |
پراهمیت ترین |
downmost |
پایین ترین |
aftmost |
عقب ترین |
topmost |
اعلی ترین |
rearmost |
عقب ترین |
proto |
مهم ترین |
arrant |
بدنام ترین |
undermost |
زیر ترین |
furthest |
پیشرفته ترین |
most important <adj.> |
مهم ترین |
driest |
خشک ترین |
rightmost |
راست ترین |
backmost |
عقب ترین |
lattermost |
عقب ترین |
lattermost |
پست ترین |
least significant |
کم اهمیت ترین |
leftmost |
سمت چپ ترین |
midmost |
میان ترین |
lower most |
پایین ترین |
lowermost |
پایین ترین |
meritorious |
شایسته ترین |
middlemost |
میان ترین |
drier |
: خشک ترین |
more like;most like |
شبیه ترین |
eldest |
مسن ترین |
foremost |
پیش ترین |
best |
عظیم ترین |
westernmost |
غربی ترین |
lowest |
پایین ترین |
bottommost |
پایین ترین |
first and foremost <adv.> |
پیش ترین |
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. |
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند. |
nordic council |
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است |
neap |
خفیف ترین جزر و مد |
tenth rate |
پایین ترین درجه |
eastermost |
شرقی ترین نقطه |
most significant bit |
با اهمیت ترین بیت |
heartstring |
عمیق ترین احساسات دل |
easternmost |
شرقی ترین نقطه |
lsb |
کم اهمیت ترین بیت |
most significant bit |
با ارزش ترین بیت |
most significant digit |
با اهمیت ترین رقم |
top flight |
اعلی ترین مرتبه |
tenth rate |
از پایین ترین جنس |
royal road |
اسان ترین راه |
least significant digit |
کم اهمیت ترین رقم |
next |
نزدیک ترین پس ازان |
ticks |
سخت ترین مرحله |
ticked |
سخت ترین مرحله |
tick |
سخت ترین مرحله |
full-back |
عقب ترین بازی کن |
full-backs |
عقب ترین بازی کن |
aftermost |
عقب ترین واپسین |
best |
شایسته ترین پیشترین |
innermost |
داخلی ترین دراعماق |
most significant digit |
با ارزش ترین رقم |
least significant bit |
کم اهمیت ترین بیت |
Put your warmest clothes on . |
گرم ترین لباسهایت را تن کرد |
thermosphere |
خارجی ترین لایه اتمسفر |
combat resolution |
پایین ترین رده رزمی |
curtal step |
پایین ترین پله پلگان |
curtail step |
پایین ترین پله پلگان |
culminant |
درمرتفع ترین موضع کامل |
troposphere |
پایین ترین بخش اتمسفر |
lasts |
پایین ترین درجه یا مقام |
upmost |
عالی ترین بالاترین درجه |
lasted |
پایین ترین درجه یا مقام |
last |
پایین ترین درجه یا مقام |
sternmost |
عقب ترین قسمت کشتی |
fullback |
جای عقب ترین بازی کن |
lower high water |
پایین ترین پیشرفت اب دریا |
admirals |
عالی ترین افسرنیروی دریایی |
primitive data type |
ساده ترین شکل داده |
main battle tank |
قوی ترین تانک رزمی |