Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
smart money	پاداش زیان
Other Matches
scitovsky double criterion	که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
solatium	پاداش
rewardless	بی پاداش
back	پاداش
backs	پاداش
rewardable	پاداش
quittance	پاداش
remuneration	پاداش
remunerations	پاداش
incentive	پاداش
incentives	پاداش
bonus	پاداش
bonuses	پاداش
nonreward	بی پاداش
mense	پاداش
incentive pay	پاداش
rewarded	پاداش
recompenses	پاداش
reward	پاداش
rewards	پاداش
guerdon	پاداش
reinforcement	پاداش
considerations	پاداش
consideration	پاداش
recompensing	پاداش
recompensed	پاداش
recompense	پاداش
gratuity	پاداش
gratuities	پاداش
fee	پاداش
allowance	پاداش
premiums	پاداش
compensations	پاداش
rewarding	پر پاداش
premium	پاداش
unvalued	بی پاداش
allowances	پاداش
compensation	پاداش
incentive pay	پاداش کار
requites	پاداش دادن
feoff	پول پاداش
compensable	قابل پاداش
extra premium	پاداش اضافی
external reward	پاداش برونی
compensative	پاداش دهنده
testimonials	پاداش جایزه
requiting	پاداش دادن
award	پاداش تقدیر
awarded	پاداش دادن
awarded	پاداش تقدیر
rewarded	پاداش دادن
awarding	پاداش تقدیر
award	پاداش دادن
awards	پاداش دادن
awards	پاداش تقدیر
requited	پاداش دادن
requite	پاداش دادن
awarding	پاداش دادن
rewards	پاداش دادن
premiums	پاداش نیکو
reward	پاداش دادن
meed	پاداش ارزش
reward training	اموزش با پاداش
premiums	پاداش عوض
bonus	پاداش قرضه
premiums	پاداش عمل
bonuses	پاداش قرضه
come-uppance	پاداش عمل بد
premium	پاداش عوض
premium	پاداش نیکو
premium	پاداش عمل
yielder	پاداش دهنده
rewardable	پاداش دادن
valuable consideration	پاداش پربها
hay	تختخواب پاداش
extrinsic reward	پاداش برونی
testimonial	پاداش جایزه
secondary reward	پاداش ثانوی
rewardable	پاداش دادنی
negative reward	پاداش منفی
dispatch money	پاداش سرعت کار
warison	پاداش شیپور حمله
self rewarding	پاداش دهنده بخود
to merit reward	سزاوار پاداش بودن
rewarder	جایزه یا پاداش دهنده
incentive bonus scheme	طرح پاداش تشویقی
point fund	پاداش پایان فصل
primage	پاداش ناخدای کشتی
hand-out <idiom>	پاداش ،معمولا از طرف دولت
underemployed	دارای شغل کم تخصص و کم پاداش
despatch money	پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
lostlabour	کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
reward is an iduce to toil	چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
forfeiture	زیان
maleficium	زیان
detrime	زیان
noxiousness	زیان
total losses	زیان کل
hurtfulness	زیان
phytobentos	ته- زیان
disservice	زیان
drawbacks	زیان
drawback	زیان
wash out	زیان
hazard	زیان
hazarded	زیان
hazarding	زیان
scathe	زیان
hazards	زیان
ravages	زیان
injuring	زیان
hurting	زیان
hurts	زیان
lesion	زیان
ills	زیان
hurt	زیان
ravaging	زیان
forfeit	زیان
forfeited	زیان
forfeits	زیان
prejudice	زیان
prejudices	زیان
ravaged	زیان
ravage	زیان
evil	زیان
detriment	زیان
ill-	زیان
lesions	زیان
forfeiting	زیان
disadvantage	زیان
damage	زیان
ill	زیان
disadvantages	زیان
injure	زیان
injures	زیان
evils	زیان
loss	زیان
gain or loss	سود یا زیان
disserviceable	زیان اور
nocuous	زیان اور
to sustain a loss	زیان دیدن
to suffer a loss	زیان دیدن
i am 0 rials out of pocket	05 ریال زیان
lose	زیان کردن
harmfulness	زیان رسانی
deleterious	زیان اور
to incur a loss	زیان دیدن
to do harm	زیان رسانیدن
offense,etc	تهاجم زیان
operating loss	زیان عملیاتی
partial loss	زیان جزئی
perfect loss	زیان مطلق
perfect loss	زیان خاص
perfect loss	زیان خالص
profit and loss	سود و زیان
hazardous	زیان اور
perniciousness	زیان اوری
vagrantbenthos	ته زیان جنبا
nocent	زیان رسان
nobbeing	زیان اور
suffring	ابتلا زیان
incommodity	زیان ناراحتی
suffer loss	زیان دیدن
sessile benthos	ته زیان برجا
sessile benthos	کف زیان برجا
loss and gain	زیان و سود
detrimental	زیان اور
malefic	زیان اور
maleficent	زیان اور
detrimental	زیان بخش
suicidal	زیان اور
no known loss	زیان نامعلوم
pernicious	زیان اور
risking	احتمال زیان
slaughtered	به زیان فروختن
slaughter	به زیان فروختن
suffers	زیان دیدن
suffered	زیان دیدن
suffer	زیان دیدن
harms	زیان ضرر
harming	زیان ضرر
evils	زیان اور
loses	زیان کردن
evil	زیان اور
to suffer [from]	زیان دیدن [از]
risks	احتمال زیان
risked	احتمال زیان
lost	زیان دیده
noisome	زیان بخش
risk	احتمال زیان
malignancy	زیان اوری
harmed	زیان ضرر
harm	زیان ضرر
consequential loss	زیان تبعی
break even	بی سود و زیان
slaughters	به زیان فروختن
derogatory to	زیان رساننده
actual total loss	کل زیان وارده
actual loss	زیان واقعی
cause to sustain a loss	زیان رساندن به

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com