English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
propane پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
Other Matches
paraffins پارافین
paraffin پارافین
paraffin wax پارافین جامد
paraffin wax موم پارافین
paraffin oil پارافین مایع
paraffin oil روغن پارافین
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
sulphurous مشتعل
conflagrant مشتعل
sulfurous مشتعل
ablaze مشتعل
in flames مشتعل
blazing مشتعل
red-hot مشتعل
aflame مشتعل
furnace مشتعل کردن
furnaces مشتعل کردن
kindle مشتعل شدن
kindled مشتعل شدن
ignitor مشتعل کننده
kindles مشتعل شدن
aglow مشتعل وفروزان
glows مشتعل بودن
glow مشتعل بودن
glow discharge cold cathode tube لامپ مشتعل
glow discharge tube لامپ مشتعل
glow tube لامپ مشتعل
igniter مشتعل کننده
glowed مشتعل بودن
flaming discharge تخلیه مشتعل
flaming arc قوس مشتعل
emblaze مشتعل کردن
relume برافروختن مشتعل کردن
ignite مشتعل کردن یا شدن
igniting مشتعل کردن یا شدن
igniting fuze ماسوره مشتعل کننده
ignited مشتعل کردن یا شدن
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
initiator چاشنی مشتعل کننده
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
ignites مشتعل کردن یا شدن
flames مشتعل شدن تابش
flame مشتعل شدن تابش
igniting powder خرج مشتعل کننده
igniter pad بالشتک مشتعل کننده
burns سوختن مشتعل شدن
burn سوختن مشتعل شدن
igniter train مدار مشتعل کننده
on fire مشتعل درتاب وتب
neon glow lamp لامپ مشتعل نئون
igniting fuze کلاهک مشتعل کننده
igniter مشتعل کننده اتش زنه
igniting اتش گرفتن مشتعل شدن
ignite اتش گرفتن مشتعل شدن
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
ignited اتش گرفتن مشتعل شدن
ignites اتش گرفتن مشتعل شدن
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
low مشتعل شدن زبانه کشیدن
to burst into flames اتش گرفتن مشتعل شدن
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
gaseous گازی
gas filled گازی
pneumatic گازی
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
envy rankled in his breast اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
igniter خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
buster خرج مشتعل کننده استری یا لایی
gas furnace کوره گازی
gas hearth کوره گازی
gas fuel سوخت گازی
gas flame لامپ گازی
gas flame چراغ گازی
gas filled relay رله گازی
gas filled rectifier یکسوکننده گازی
gas filled photocell فتوسل گازی
gas filled lamp لامپ گازی
gas lamps لامپ گازی
gas lamp o. light لامپ گازی
gas hearth اتشدان گازی
gas impregnated cable کابل گازی
nebulosity حالت گازی
thypatron لامپ گازی
hydropneumatic گازی روغنی
moped موتور گازی
gasometry تجزیه گازی
gasiform گازی شکل
gaseous electronics الکترونیک گازی
gas welding جوشکاری گازی
gas tube لامپ گازی
gas ligther فندک گازی
gas laser لیزر گازی
internal combustion turbine توربین گازی
gas light چراغ گازی
gas compound ترکیب گازی
gas chromatography کروماتوگرافی گازی
gas cable کابل گازی
gas burner مشعل گازی
gas bomb بمب گازی
gas bearing یاتاقان گازی
gas alarm اژیر گازی
gas phase فاز گازی
gas phase حالت گازی
fuel gas سوخت گازی
gas lights چراغ گازی
gas cut برش گازی
gas engine موتور گازی
gas filled capacitor خازن گازی
gas equilibrium تعادل گازی
gas detector اشکارساز گازی
gas cutting برشکاری گازی [مهندسی]
gas engine blower دمنده موتور گازی
bunsen gas burner چراغ گازی ازمایشگاه
air furnace کوره یا بوته گازی
regenerative gas furnace کوره گازی رژنراتیو
plasma display panel صفحه نمایش گازی
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
gas light نور یا روشنایی گازی
gas lights نور یا روشنایی گازی
gas discharge relay رله تخلیه گازی
gas filled tube لامپ تخلیه گازی
three shaft توربین گازی با سه شفت
throttle twist grip دستگیره موتور گازی
gas coal ذغال سنگ گازی
gas degeneration فساد تدریجی گازی
gas discharge arrester برقگیر تخلیه گازی
gas discharge lamp لامپ تخلیه گازی
gas film لایه یا قشر گازی
gas filled valve لامپ الکترونی گازی
throttle hand lever اهرم دستی گازی
hydropneumatic دستگاه گازی روغنی
gas burner اجاق گازسوز کوره گازی
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
bung بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
high frequency gas discharge breakdown شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
gas cycle reactor راکتور با مدار گردش گازی مسدود
bungs بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
intakes مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plates چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
ozone نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
igneous magma مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
tamping بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
oxygen convertor مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
variable discharge turbine توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
kytoon انتن گازی هلیومی انتن موقتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com