Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
tearing
پارگی تصویر
tear out
پارگی تصویر
Other Matches
laceration
پارگی
lacerations
پارگی
rift
پارگی
rip
پارگی
rifts
پارگی
tear
پارگی
tears
پارگی
fragmentation
چند پارگی
ruptures
پارگی گسستن
rupture
پارگی گسستن
rupturing
پارگی گسستن
scrappiness
پاره پارگی
cerebral laceration
پارگی مغزی
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
dehiscence
پارگی یا بازشدن زخم شکفتگی
snap
پارگی یا گسیختن نخ تار یا پود
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crops
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
cropped
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickered
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
braking length
طول پارگی نخ
[طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
تصویر خطی تصویر مدادی
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
images
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
plug
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
image formation
تولید تصویر تصویر
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
false selvage
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
pictured
تصویر
portrayals
تصویر
portrayal
تصویر
picture
تصویر
delineation
تصویر
icons
تصویر
grating
در تصویر
gratings
در تصویر
ikons
تصویر
projection
تصویر
projections
تصویر
vignette
تصویر
illustration
تصویر
illustrations
تصویر
afterimage
رد تصویر
imagery
تصویر
skews
تصویر کج
skew
تصویر کج
vignettes
تصویر
icon
تصویر
image line
خط تصویر
pictures
تصویر
picturing
تصویر
skewing
تصویر کج
shapes
تصویر
portraits
تصویر
images
تصویر
portrait
تصویر
image
تصویر
scenography
تصویر
shape
تصویر
likeness
تصویر
likenesses
تصویر
viewing screen
صفحه تصویر
aspect ratio
نسبت تصویر
body image
تصویر بدن
anaglyph
تصویر ژرفانما
virtual image
تصویر مجازی
folded picture
تصویر تا خورده
radiographs
تصویر رونتگن
illustrations
تصویر عکس
radiograph
تصویر رونتگن
picturesque
شایان تصویر
video generator
مولد تصویر
card image
تصویر کارت
real image
تصویر حقیقی
element area
سازه تصویر
ephod
بت یا تصویر صنم
fair drawing
تصویر مناسب
false stereo
تصویر خیالی
raster
محل تصویر
projection tube
لامپ تصویر
retinal image
تصویر شبکیه ای
reverse image
تصویر وارونه
eidolon
تصویر خیالی
tablature
تصویر نقاشی
composite video
تصویر ترکیبی
scanned image
تصویر پوشیده
direct video storage tube
نگاهدارنده تصویر
display image
نمای تصویر
roentgenogram
تصویر رونتگن
double image
تصویر مضاعف
projection of a point
تصویر نقطه
illustration
تصویر عکس
screens
صفحه تصویر
forms
تصویر وجه
formed
تصویر وجه
form
تصویر وجه
effigy
تصویر برجسته
effigies
تصویر برجسته
snapshots
تصویر لحظهای
snapshot
تصویر لحظهای
holograms
تصویر سه بعدی
hologram
تصویر سه بعدی
image formation
تصویر سازی
mirror image
تصویر قرینه
screening, screenings
صفحه تصویر
screened
صفحه تصویر
image
تصویر کردن
screen
صفحه تصویر
double
تصویر قرینه
affigy
تصویر برجسته
sharp image
تصویر واضح
sharp picture
تصویر واضح
clear picture
تصویر واضح
sharp image
تصویر شفاف
mirror images
تصویر ایینهای
sharp picture
تصویر شفاف
mirror images
تصویر قرینه
mirror image
تصویر آیینه ای
clear picture
تصویر شفاف
documentary photography
تصویر روشن
oblique projection
تصویر مایل
image quality
کیفیت تصویر
image ratio
نسبت تصویر
memory image
تصویر یاد
memory afterimage
رد تصویر یاد
image ray
شعاع تصویر
image ray
پرتو تصویر
image registration
ثبت تصویر
image processing
پردازش تصویر
image processing
تصویر پردازی
image potential
پتانسیل تصویر
image line
هدایت تصویر
image of interference
تصویر انترفرنس
image plane
سطح تصویر
oblique projection
تصویر مورب
image plate
الکترود تصویر
noisy picture
تصویر همهمهای
newman projection
تصویر نیومن
mental image
تصویر ذهنی
image registration
ترام تصویر
image resolution
تجزیه تصویر
image response
پاسخ تصویر
image source
منبع تصویر
image space
فضای تصویر
image speard
انتشار تصویر
image speard
گسترش تصویر
intermediate image
تصویر میانی
image test
ازمایش تصویر
image test
تست تصویر
imageless thought
تفکر بی تصویر
image side
جهت تصویر
image shift
جابجایی تصویر
image sharpness
ترام تصویر
macrograph
خط و تصویر درشت
image retention
ضبط تصویر
image reversal
واژگونی تصویر
image reversal
نقض تصویر
inverse video
تصویر وارون
image reversal
برگشت تصویر
image scale
مقیاس تصویر
image shape
کادر تصویر
image transmission
انتقال تصویر
ghost signal
تصویر دوگانه
image contrast
کنتراست تصویر
image control
کنترل تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com