English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
English Persian
Stone Age پارینه سنگی
paleolithic پارینه سنگی
Other Matches
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
paleolith پارینه سنگ
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
clapper bridge پل سنگی
barrier reef سد اب سنگی
equiponderance هم سنگی
stoney سنگی
monolithic تک سنگی
rock fill dam سد سنگی
petrous سنگی
stony سنگی
lithic سنگی
lithoid سنگی
petrolsal سنگی
petrean سنگی
autography چاپ سنگی
stone lining روکش سنگی
polyantography چاپ سنگی
stone work کار سنگی
cordons ازاره سنگی
gabion تور سنگی
layer of rock لایه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
paleolithic دیرینه سنگی
concretion سنگی شدن
mesolithic میانه سنگی
eolith اسکله سنگی
lithographic print چاپ سنگی
rock wash پوشش سنگی
cordon ازاره سنگی
lithography چاپ سنگی
bracket کژ پشت سنگی
lithograph چاپ سنگی
lithographs چاپ سنگی
rock salt نمک سنگی
stonework ساختمان سنگی
stone lining پوشش سنگی
Lantern-cross صلیب سنگی
hard pan قشر سنگی شده
stone سنگ میوه سنگی
lithography روش چاپ سنگی
stoning سنگ میوه سنگی
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
aggregate کلوخه مصالح سنگی
en delit میل ستون سنگی
stones سنگ میوه سنگی
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
aggregates کلوخه مصالح سنگی
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
breccia جوش خرده سنگی
boulder well چاه قلوه سنگی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
snowdrifts تره تیزک سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
calcify اهکی یا سنگی کردن
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
greybeard کوزه سنگی برای باده
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com