Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
position response
پاسخ مکانی
Other Matches
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
locative
مکانی
local
<adj.>
مکانی
regional
<adj.>
مکانی
place utility
مطلوبیت مکانی
position habit
عادت مکانی
parabolas
قطع مکانی
parabola
قطع مکانی
place value
ارزش مکانی
local
مکانی موضعی
local
مکانی شهری
locals
مکانی موضعی
location chart
نگاره مکانی
locals
مکانی شهری
locative
حالت مکانی
clearing out
[of a place]
اخراج
[از مکانی]
positional notation
نشان گذاری مکانی
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
put on the map
<idiom>
باعث معروف شدن مکانی
on the move
<idiom>
حرکت از مکانی به مکان دیگر
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
there is time and place for everything
<proverb>
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
relative
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
lay over
<idiom>
به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
groupie
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupies
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
destination
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destinations
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
responsions
پاسخ
counterplea
پاسخ رد
answerback
در پاسخ
in reply to
در پاسخ
replied
پاسخ
responded
پاسخ
replies
پاسخ
respond
پاسخ
replying
پاسخ
responds
پاسخ
no
: پاسخ نه
response
پاسخ
responses
پاسخ
replication
پاسخ
rebutter
پاسخ رد
reply
پاسخ
answer
پاسخ
answers
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
پاسخ
statement
پاسخ
representation
[statement]
پاسخ
response
[commentary]
پاسخ
in answer to
در پاسخ به
answering
پاسخ
negative reply
پاسخ رد
item of written comment
پاسخ
answered
پاسخ
popular response
پاسخ رایج
responded
پاسخ دادن
respond
پاسخ دادن
operandum
ابزار پاسخ
answering
پاسخ به یک سوال
answer mode
حالت پاسخ
preparatory response
پاسخ مقدماتی
early answer
پاسخ زود
answers
پاسخ به یک سوال
original response
پاسخ ابتکاری
answers
: جواب پاسخ
movement response
پاسخ حرکت
moro response
پاسخ مورو
calculation
پاسخ تقریبی
answers
: پاسخ دادن
oracles
پاسخ مبهم
answering
: جواب پاسخ
anatomy response
پاسخ کالبدی
anticipatory response
پاسخ انتظاری
answer
: جواب پاسخ
frequency respone
پاسخ فرکانس
emitted response
پاسخ صدوری
color response
پاسخ رنگ
distal response
پاسخ دوربرد
conditioned response
پاسخ شرطی
consummatory response
پاسخ پایانی
content response
پاسخ محتوایی
discriminatory response
پاسخ افتراقی
correct response
پاسخ درست
right answer
پاسخ درست
an a answer
پاسخ مثبت
image response
پاسخ تصویر
answering
: پاسخ دادن
manipulandum
ابزار پاسخ
responds
پاسخ دادن
answered
پاسخ به یک سوال
answered
: جواب پاسخ
answered
: پاسخ دادن
answer
پاسخ به یک سوال
irresponsive
پاسخ ندهنده
delayed response
پاسخ درنگیده
impluse response
پاسخ ایمپولز
answer
: پاسخ دادن
voice answer back
پاسخ سمعی
response time
زمان پاسخ
response threshold
استانه پاسخ
response strength
نیرومندی پاسخ
response set
امایه پاسخ
rejoinders
پاسخ دفاعی
response rate
سرعت پاسخ
response latency
نهفتگی پاسخ
responsorial
پاسخ دهنده
running rate
اهنگ پاسخ
rejoinder
پاسخ دفاعی
whole response
پاسخ کلی
answerable
پاسخ دار
vaccum response
پاسخ غیابی
vab
پاسخ سمعی
come up with
<idiom>
یافتن پاسخ
to make a response
پاسخ دادن
to definitive answer
پاسخ قطعی
solution
پاسخ یک مشکل
solutions
پاسخ یک مشکل
w response
پاسخ کلی
plea
پاسخ دعوی
pleas
پاسخ دعوی
response intensity
شدت پاسخ
rejoining
پاسخ دادن
replier
پاسخ دهنده
reflection response
پاسخ قرینه
response amplitude
دامنه پاسخ
answerback
پاسخ برگشتی
rejoins
پاسخ دادن
rejoins
در پاسخ گفتن
response differentiation
تفکیک پاسخ
rejoining
در پاسخ گفتن
oracle
پاسخ مبهم
rejoin
پاسخ دادن
rejoin
در پاسخ گفتن
response equivalence
هم ارزی پاسخ
response duration
مدت پاسخ
rejoined
در پاسخ گفتن
response generalization
تعمیم پاسخ
rejoined
پاسخ دادن
shading response
پاسخ سایه روشن
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
the answer is in the negative
پاسخ ان منفی است
to answer in the a
پاسخ مثبت دادن
no reply necessary
[NRN]
نیازی به پاسخ نیست.
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
unconditioned response
پاسخ غیر شرطی
pure color response
پاسخ خالص رنگ
interrogator responsor
دستگاه پرسش- پاسخ
to fail to provide an answer
درماندن در دادن پاسخ
answer
[to something]
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
visual righting response
پاسخ تعادل دیداری
white space response
پاسخ به بخش سفید
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
modulation frequency response
پاسخ فرکانس مدولاسیون
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
response time
زمان پاسخ دهی
open ended question
پرسش باز پاسخ
return a negative
پاسخ منفی دادن
pilomotor response
پاسخ سیخ شدن مو
s r model
الگوی محرک- پاسخ
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
s r psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
high frequency responce
پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative
پاسخ منفی داد
ucr
پاسخ غیر شرطی
achromatic color response
پاسخ رنگ بی فام
solves
یافتن پاسخ یک مشکل
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
solved
یافتن پاسخ یک مشکل
calculation
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
solve
یافتن پاسخ یک مشکل
phone
پاسخ به تماس در تلفن
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
all or none response
پاسخ همه یا هیچ
conditioned avoidance response
پاسخ اجتنابی شرطی
conditioned emotional response
پاسخ هیجانی شرطی
affirmative
پاسخ "بله " بود
conditioned escape response
پاسخ گریز شرطی
cer
پاسخ هیجانی شرطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com