Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
forward command post
پاسگاه مقدم
Other Matches
pre preference
مقدم بر سهام مقدم
station
پاسگاه
stationed
پاسگاه
stations
پاسگاه
post
پاسگاه
post-
پاسگاه
posts
پاسگاه
post of duty
پاسگاه
guard house
پاسگاه
sentry post
پاسگاه
posted
پاسگاه
lodgment
پاسگاه
citadels
پاسگاه
citadel
پاسگاه
forward station
پاسگاه جلویی
command post
پاسگاه فرماندهی
command posts
پاسگاه فرماندهی
police office
پاسگاه پلیس
booth
پاسگاه یادکه موقتی
booths
سایبان خیمه پاسگاه
advance command post
پاسگاه رده جلو
booths
پاسگاه یادکه موقتی
booth
سایبان خیمه پاسگاه
outpost
پاسگاه دور افتاده
advance command post
پاسگاه فرماندهی جلو
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
command post exercise
تمرین پاسگاه فرماندهی
outposts
پاسگاه دور افتاده
ambulance control post
پست یا پاسگاه کنترل امبولانسها
army airdefense command post
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
premier
مقدم
preferred
مقدم
premiers
مقدم
premiere
مقدم
premiered
مقدم
proleptic
مقدم
premiering
مقدم
prior to
مقدم بر
previous
مقدم
preferent
مقدم
preeminent
مقدم
frontline
خط مقدم
headmost
مقدم
aforehand
مقدم
antecessor
مقدم
premieres
مقدم
advancing
مقدم
advance
مقدم
beforehand
مقدم بر
precedents
مقدم
prior
مقدم
advances
مقدم
precedent
مقدم
leading
مقدم
apriori
مقدم بر تجربه
leading edge
لبه مقدم
preferred shares
سهام مقدم
first
یکم مقدم
preferent claims
دعاوی مقدم
antecedent
مقدم مقدمه
advanced
جلویی مقدم
precedent
ماقبل مقدم
precedents
مقدم بر مسبوق به
leading zeros
صفرهای مقدم
front lines
خطوط مقدم
front lines
خط مقدم جبهه
precedents
ماقبل مقدم
forward observer
دیدبان مقدم
precedent
مقدم بر مسبوق به
leading zero
صفر مقدم
advance observer
دیدبان مقدم
antecedents
مقدم مقدمه
assumed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
transposing
مقدم وموخرکردن
transposes
مقدم وموخرکردن
transpose
مقدم وموخرکردن
forgone
مقدم بودن بر
forwent
مقدم بودن بر
premised
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
presumed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
preoccupation
کار مقدم
presupposed
<adj.>
<past-p.>
فرضیه مقدم
precede
مقدم بودن
precedes
مقدم بودن
forgoing
مقدم بودن بر
gilt-edged
مقدم ممتاز
preoccupations
کار مقدم
preferential
مقدم ترجیحی
vaward
مقدم پیشقراول
entrepreneur
مقدم کمپانی
entrepreneurs
مقدم کمپانی
forego
مقدم بودن بر
foregoes
مقدم بودن بر
forgoes
مقدم بودن بر
gilt edged
مقدم ممتاز
modus ponens
وضع مقدم
[ریاضی]
permute
مقدم و موخر کردن
advanced landing field
پایگاه هوایی مقدم
primers
ماده منفجره مقدم
advanced fleet anchorage
لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced landing field
پایگاه فرود مقدم
aircontroller
نافر مقدم هوایی
acorns
گروه امادی مقدم
it takes of the others
بردیگران مقدم است
gilt edge
مقدم درجه اول
acorn
گروه آمادی مقدم
primer
ماده منفجره مقدم
forward air controller
نافر مقدم هوایی
premisses
فرض قبلی فرضیه مقدم
to give priority to
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
premised
فرض قبلی فرضیه مقدم
advance section
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
premise
فرض قبلی فرضیه مقدم
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
this duty precedes all others
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
hooks
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
rationalism
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
zero compression
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
antedated cheque
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com