Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
Over and out!	پایان اعلان !
Other Matches
eol	پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
advertisers	اعلان کننده اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
advertiser	اعلان کننده اعلان
terminated	پایان دادن پایان یافتن
terminate	پایان دادن پایان یافتن
terminates	پایان دادن پایان یافتن
announcements	اعلان
declaration	اعلان
declarations	اعلان
assertion	اعلان
poster	اعلان
posters	اعلان
denunciation of treaty	اعلان
announcement	اعلان
advertisements	اعلان
notice	اعلان
proclamation	اعلان
proclamations	اعلان
advertisement	اعلان
noticed	اعلان
advertising	اعلان
noticing	اعلان
notices	اعلان
declaration of war	اعلان جنگ
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
array declaration	اعلان ارایه
dos prompt	اعلان DOS
billsticker	اعلان چسبان
affiche	اعلان دیواری
throwaway	ورقهی اعلان
vendition	اعلان فروش
declaration of neutrality	اعلان بیطرفی
To stick (put,fix)up a notice (poster).	اعلان زدن
declare	اعلان کردن
declares	اعلان کردن
advertise	اعلان کردن
declared	اعلان شده
announcer	اعلان کننده
announcers	اعلان کننده
declaring	اعلان کردن
proclaims	اعلان کردن
proclaiming	اعلان کردن
proclaimed	اعلان کردن
proclaim	اعلان کردن
advertize	اعلان کردن
system prompt	اعلان سیستم
proclamation of independence	اعلان استقلال
gazette	اعلان و اگهی
proclamation of the republic	اعلان جمهوری
playbill	اعلان نمایش
playbills	اعلان نمایش
publishment	اشاعه اعلان
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
fly bill	اعلان دستی
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت
signposts	تابلو اعلان
indigitation	اعلان شمارش
macro declaration	درشت اعلان
dot prompt	نقطه اعلان
signpost	تابلو اعلان
notice to mariner	اعلان دریایی
give out	اعلان کردن
play bill	اعلان نمایش
procedure declaration	اعلان رویه
alarmingly	اعلان خطر اخطار
placards	اعلامیه رسمی اعلان
placard	اعلامیه رسمی اعلان
posters	اعلان نصب کردن
poster	اعلان نصب کردن
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
show bill	تابلو اعلان نمایش
alarm	اعلان خطر اخطار
alarms	اعلان خطر اخطار
alarmed	اعلان خطر اخطار
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
audible alarm	اعلان خطر سمعی
declaration	افهار افهارنامه اعلان
denunciations	اعلان الغاء یا خاتمه
declarations	افهار افهارنامه اعلان
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
declaration of war	اعلان جنگ دادن
declare martial	اعلان حکومت نظامی
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
denunciation	اعلان الغاء یا خاتمه
dimension statement	حکم اعلان بعد
denouncement	اعلان قطع رابطه
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
banning	اعلان ازدواج در کلیسا
to proclaim war	اعلان جنگ دادن
leaflet	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
proclamation of martial law	اعلان حالت زمان جنگ
to declare a state of emergency	اعلان کردن حالت اضطراری
to declare war upon a nation	اعلان جنگ به ملتی دادن
Hereby I declare ...	بدین وسیله اعلان می کنم که...
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
to declare something well-founded	چیزی را مستدل اعلان کردن
declare martial	اعلان حالت زمان جنگ
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
to declare oneself bankrupt	خود را ورشکست اعلان کردن
to off negotiations	اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
signposts	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signpost	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to declare something solemnly [publicly]	چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
top billing	بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
to put a notice on a door	اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
billboards	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboard	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian	کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
obituarist	کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
banns	اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
illimitable	بی پایان
illmitable	بی پایان
hexapod	شش پایان
closer	پایان
abysses	بی پایان
to sit out	تا پایان
initiator terminator	پایان ده
decapoda	ده پایان
finish line	خط پایان
end line	خط پایان
end all	پایان
unbound	بی پایان
bourne	پایان
windup	پایان
abysm	بی پایان
abyss	بی پایان
finallist	پایان رس
conclusion	پایان
foreverness	بی پایان
aeon	بی پایان
cessation	پایان
finis	پایان
endless	بی پایان
eternality	بی پایان
interminate	بی پایان
never ending	بی پایان
never-ending	بی پایان
unending	بی پایان
inconclusive	بی پایان
unfinished	بی پایان
incessant	پی در پی بی پایان
ending	پایان
forever	بی پایان
infinite time	بی پایان
limit	پایان
finality	پایان
eternities	بی پایان
issue [outcome]	پایان
conclusions	پایان
sempiternity	بی پایان
perpetuity	بی پایان
eternity	بی پایان
immortality	بی پایان
endings	پایان
finish	پایان
end	پایان
finishes	پایان
point	پایان
fruition	پایان
close	پایان
eternity	بی پایان
closes	پایان
closest	پایان
out <adv.>	پایان
ended	پایان
periods	پایان
ends	پایان
termination	پایان
period	پایان
rhizopod	ریشه پایان
placing judge	داور خط پایان
surcease	پایان استراحت
sign off	پایان دادن به
subjunction	افزایش در پایان
last a	دم اخر پایان
jikan	پایان وقت
interminableness	پایان ناپذیری
normal termination	پایان عادی
myriapoda	هزار پایان
sustainable energy	انرژی بی پایان
Finifugal <adj.>	تنفر از پایان
ominscience	دانش بی پایان
omniscience	دانش بی پایان
year-end	پایان سال
on side	پایان بازی
teleology	پایان شناسی
wind up	پایان یافتن
wind up	پایان دادن
year-end	سال پایان
do away with <idiom>	به پایان رساندن
follow through <idiom>	به پایان رساندن
run out (of something) <idiom>	به پایان رساندن
time out <idiom>	پایان وقت
turn out <idiom>	نتیجه ،پایان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com