Dictiornary-Farsi | پایان غیرعادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
abend	پایان غیرعادی


Other Matches

eol	پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminated	پایان دادن پایان یافتن
terminates	پایان دادن پایان یافتن
terminate	پایان دادن پایان یافتن
anomalies	غیرعادی
enormity	غیرعادی
anomaly	غیرعادی
touched	غیرعادی
unusual	غیرعادی
extraordinary	غیرعادی
enormities	غیرعادی
way out	غیرعادی
uttered	غیرعادی
utter	غیرعادی
utters	غیرعادی
unaccustomed	غیرعادی
irregular	غیرعادی
way-out	غیرعادی
offbeat <idiom>	غیرعادی غیرمرسوم
museum piece	قدیمی غیرعادی
weirdo	آدم غیرعادی
weirdos	آدم غیرعادی
funny car	اتومبیل غیرعادی
abnormal scour	آب شستگی غیرعادی
abort	خاتمه غیرعادی
aborted	خاتمه غیرعادی
aborting	خاتمه غیرعادی
aborts	خاتمه غیرعادی
abnonmally	بطور غیرعادی
line surge	جریان سریع و غیرعادی خط
virescence	سبزی غیرعادی دربرگهای گل
kill off	سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
action oriented management report	گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
finish line	خط پایان
interminate	بی پایان
finish	پایان
never ending	بی پایان
initiator terminator	پایان ده
finishes	پایان
illmitable	بی پایان
hexapod	شش پایان
point	پایان
inconclusive	بی پایان
unfinished	بی پایان
incessant	پی در پی بی پایان
ending	پایان
unending	بی پایان
endings	پایان
never-ending	بی پایان
finallist	پایان رس
end line	خط پایان
close	پایان
ends	پایان
bourne	پایان
abysm	بی پایان
abysses	بی پایان
windup	پایان
to sit out	تا پایان
ended	پایان
end	پایان
closes	پایان
end all	پایان
closest	پایان
decapoda	ده پایان
illimitable	بی پایان
termination	پایان
unbound	بی پایان
abyss	بی پایان
finality	پایان
infinite time	بی پایان
periods	پایان
closer	پایان
forever	بی پایان
foreverness	بی پایان
issue [outcome]	پایان
aeon	بی پایان
period	پایان
immortality	بی پایان
eternities	بی پایان
conclusion	پایان
conclusions	پایان
sempiternity	بی پایان
limit	پایان
perpetuity	بی پایان
eternity	بی پایان
fruition	پایان
eternity	بی پایان
out <adv.>	پایان
eternality	بی پایان
cessation	پایان
endless	بی پایان
finis	پایان
rhizopod	ریشه پایان
myriapoda	هزار پایان
normal termination	پایان عادی
sign off	پایان دادن به
subjunction	افزایش در پایان
placing judge	داور خط پایان
on side	پایان بازی
omniscience	دانش بی پایان
surcease	پایان استراحت
teleologist	پایان شناس
Finifugal <adj.>	تنفر از پایان
harvest home	پایان درو
godspeed	پایان انجام
get through	به پایان رساندن
get over	به پایان رساندن
to go through with	به پایان رساندن
to get oven	به پایان رساندن
come off	پایان مسابقه
ominscience	دانش بی پایان
sustainable energy	انرژی بی پایان
last a	دم اخر پایان
jikan	پایان وقت
terminuse ad quem	نقطه پایان
interminableness	پایان ناپذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
get done with	به پایان رساندن
teleology	پایان شناسی
year-end	پایان سال
year-end	سال پایان
do away with <idiom>	به پایان رساندن
follow through <idiom>	به پایان رساندن
run out (of something) <idiom>	به پایان رساندن
time out <idiom>	پایان وقت
Over and out!	پایان خبر !
turn out <idiom>	نتیجه ،پایان
Over and out!	پایان اعلان !
It's over.	به پایان رسید.
terminable	پایان یافتنی
termination date	تاریخ پایان
to bring to an end	به پایان رساندن
to come to a end	به پایان رسیدن
to turn out	به پایان رسیدن
to see out	به پایان رساندن
to see through	به پایان رساندن
wind up	پایان یافتن
wind up	پایان دادن
gastropod	شکم پایان
conclusions	پایان یک چیز
unceasing	پایان ناپذیر
taped	نوار خط پایان
tape	نوار خط پایان
interminable	پایان ناپذیر
finishes	پایان مسابقه
irredeemable	پایان ناپذیر
ends	پایان یک دور
ended	پایان یک دور
end	پایان یک دور
termination	پایان دهی
tapes	نوار خط پایان
buzzer	زنگ پایان
buzzers	زنگ پایان
dissertation	پایان نامه
dissertations	پایان نامه
terminating	پایان دار
terminating	پایان بخش
theses	پایان نامه
conclusion	پایان یک چیز
thesis	پایان نامه
end mark	علامت بی پایان
end of block	پایان یک بلوک
endless loop	حلقه بی پایان
atrocious	با شرارت بی پایان
past	پایان یافته
fineless	بی پایان کردن
eternal	بی پایان دائمی
endless	بدون پایان
finish	پایان مسابقه
finitude	پایان پذیری
sequels	نتیجه پایان
sequel	نتیجه پایان
termination	پایان یابی
over	پایان یافتن
eof	پایان فایل
eob	پایان یک بلوک
over-	پایان یافتن
eoj	پایان کارob
endnote	پایان مدرک
make short work of something <idiom>	[به سرعت به پایان رساندن]
continuous	بدون پایان یابدون قط عی
interminably	بطور پایان ناپذیر
teleologic	وابسته به پایان شناسی
terminating symbol	نماد پایان بخش
to be over something	به پایان رسیدن چیزی
year-end	وابسته به پایان سال
come to nothing <idiom>	باشکست به پایان رسیدن
dash off <idiom>	سریعا به پایان رساندن
to sing out	با اوازبه پایان رساندن
on end <idiom>	بنظر به پایان رسیده
lift a blockade	محاصره را پایان دادن
postlude	قطعه موسیقی پایان
raw deal <idiom>	آخر خط ،پایان هستی
zazen	پایان استراحت نشسته
full point	نقطه پایان جمله
wire	خط اغاز یا پایان مسابقه
crash	پایان عملیات کامپیوتر
d. certificate	ورقه پایان خدمت
crashingly	پایان عملیات کامپیوتر
crashed	پایان عملیات کامپیوتر

abend

پایان غیرعادی