Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
heavenly hierarchy
پایه بندی فرشتگان
Other Matches
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
benefit theory of taxation
نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
angeology
مبحث فرشتگان
seraph
فرشتگان سرافین
seraphim
فرشتگان سرافین
seraphs
فرشتگان سرافین
seraphic
وابسته به فرشتگان سرافین
heavenly hierarchy
سلسله مراتب فرشتگان
hiearchic
وابسته به دستگاه فرشتگان
cherubs
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubim
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherub
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
white magic
جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
hatch beam
پایه دریچه پایه دهلیز
base width
عرض پایه پهنای پایه
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
decimal
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
base piece
پایه پایه استقرار
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament
طرح بندی صورت بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
legs
پایه
pole
پایه
leg
پایه
marks
پایه
poles
پایه
three-legged
سه پایه
dead load
پایه پل
datum
پایه
erection
پایه
erections
پایه
datum line
خط پایه
basis
پایه
mark
پایه
platform
پایه
platforms
پایه
headstock
پایه
three legged
سه پایه
piers
پایه
sill
پایه
sheers
سه پایه
sheer legs
سه پایه
rests
پایه
spuds
پایه
spud
پایه
rest
پایه
feet
پایه
foot rest
پایه
jacks
پایه
jack
پایه
rest
سه پایه
basal age
سن پایه
from within the ranks of
از پایه
stanchion
پایه
piers
پایه پل
pier
پایه
pier
پایه پل
stratum
پایه
base 0
پایه 01
seated
پایه
seats
پایه
fulcrum
پایه
pillars
پایه
stand
پایه
tripos
سه پایه
leveled
هم پایه
compeer
هم پایه
isomer
هم پایه
support
پایه
benchmark
پایه
benchmarks
پایه
shoe
پایه
shoeing
پایه
shoes
پایه
cantilever bridge
پایه پل
bottom
پایه
cantilever
پایه
leveled
پایه
mounting
پایه
tristylous
سه پایه
degree
پایه
trivet
سه پایه
levels
پایه
degrees
پایه
two legged
دو پایه
corner stone
پایه
coordinate
هم پایه
levels
هم پایه
tressel
سه پایه
bracket
پایه
levelled
پایه
levelled
هم پایه
bedrock
پایه
bridge pier
پایه پل
equaling
هم پایه
bottoms
پایه
presser foot
پایه
the pier of a bridge
پایه پل
thallus
پایه
seat
پایه
bipod
دو پایه
unfounded
بی پایه
foundation
پایه
buttressing
پایه
buttresses
پایه
buttressed
پایه
mounting foot
پایه
columns
پایه
column
پایه
level
هم پایه
sites
پایه
sited
پایه
site
پایه
saddle
پایه
saddled
پایه
saddles
پایه
buttress
پایه
equaled
هم پایه
groundsel
پایه
tripods
سه پایه
pousto
پایه
poppet head
پایه
point d'appui
پایه
prop
پایه
propped
پایه
tripod
سه پایه
footpath
پایه
equalled
هم پایه
equalling
هم پایه
equals
هم پایه
radix
پایه
footpaths
پایه
base line
خط پایه
principium
پایه
propping
پایه
pedestal
پایه
grades
پایه
andiron
سه پایه
mountings
پایه
fundamental
پایه
abutment
پایه
grade
پایه
sockets
پایه
one legged
یک پایه
outrigger
پایه
loose
بی پایه
looser
بی پایه
pile bent
پایه
loosest
بی پایه
level
پایه
cutwater
پایه پل
pedestals
پایه
socket
پایه
measure
پایه
roots
پایه
mount
پایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com