Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
class status
پایگاه طبقهای
Other Matches
single stage
یک طبقهای
class struggle
مبارزه طبقهای
class consciousness
شعور طبقهای
class consciousness
اگاهی طبقهای
multistage
چند طبقهای
class barrier
مانع طبقهای
class mobility
تحرک طبقهای
class culture
فرهنگ طبقهای
intraclass coefficient
ضریب درون طبقهای
caste system
نظام طبقهای منفصل
class inclusion
درون گنجی طبقهای
three decker
هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
elite
طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
intergeneric
بین انواع نژادی بین طبقهای
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
campound
پایگاه
status
پایگاه
site
پایگاه
sited
پایگاه
sites
پایگاه
aboard
در پایگاه
platforms
پایگاه
platform
پایگاه
stations
پایگاه
station
پایگاه
post
پایگاه
post-
پایگاه
posted
پایگاه
lodgment or lodge
پایگاه
posts
پایگاه
stationed
پایگاه
data base
پایگاه داده ها
air base
پایگاه هوایی
filbert base
پایگاه دروغین
battle station
پایگاه جنگی
encampments
اردو پایگاه
encampment
اردو پایگاه
air bases
پایگاه هوایی
space stations
پایگاه فضایی
space station
پایگاه فضایی
outposts
پایگاه مرزی
outpost
پایگاه مرزی
data banks
پایگاه داده ها
data banks
پایگاه داده
achieved status
پایگاه اکتسابی
data bank
پایگاه داده
advance base
پایگاه جلو
battle station
پایگاه رزمی
base of operations
پایگاه عملیات
base map
نقشه پایگاه
base development
ساختن پایگاه
base development
تهیه پایگاه
base camp
پایگاه مبنا
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base command
فرماندهی پایگاه
automatic take
تغییر پایگاه
air force base
پایگاه هوایی
data bank
پایگاه داده ها
landing site
پایگاه فرود
space platform
پایگاه فضایی
databases
پایگاه داده ها
social status
پایگاه اجتماعی
filbert base
پایگاه فریبنده
hardened site
پایگاه مقاوم
height of site
ارتفاع پایگاه
home port
پایگاه اصلی
professional status
پایگاه حرفهای
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
naval station
پایگاه دریایی
home port
پایگاه مادر
knowledge base
پایگاه معلومات
knowledge base
پایگاه دانش
naval base
پایگاه دریایی
defense base
پایگاه پدافندی
spaceport
پایگاه فضایی
database
پایگاه داده ها
defense base
پایگاه دفاعی
knowledge base
پایگاه اگاهی
advanced landing field
پایگاه فرود مقدم
bridgeheads
پایگاه درکنار دریا
footholds
جای ثابت پایگاه
bridgehead
پایگاه درکنار دریا
active database
پایگاه دادههای فعال
foothold
جای ثابت پایگاه
socioeconomic status
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
outpost
پایگاه نفوذی شطرنج
bare base
پایگاه اماده نشده
advanced landing field
پایگاه هوایی مقدم
air beacon
برج مراقبت پایگاه
relational database
پایگاه داده رابطهای
air force base
پایگاه نیروی هوایی
commodore
فرمانده پایگاه هوایی
army base
پایگاه نیروی زمینی
commodores
فرمانده پایگاه هوایی
outposts
پایگاه نفوذی شطرنج
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
bare base
پایگاه اشغال نشده
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
data base manager
مدیر پایگاه داده
exhaustive search
جستجو هر رکورد در پایگاه
database disign
طرح پایگاه داده ها
distributed data base
پایگاه داده توزیعی
corner
طرفین پایگاه اصلی
cornering
طرفین پایگاه اصلی
corners
طرفین پایگاه اصلی
computerized data base
پایگاه دادههای کامپیوتری
data base management
مدیریت پایگاه داده
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
data base management
مدیریت پایگاه داده ها
data base analyst
تحلیل گر پایگاه داده
data base environment
محیط پایگاه داده
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
fire support base
پایگاه پشتیبانی اتش
database structure
ساختار پایگاه داده ها
frameworks
مدیریت پایگاه داده
framework
مدیریت پایگاه داده
citadels
پایگاه مستحکم ارگ
base running
دویدن بسوی پایگاه
data base specialist
متخصص پایگاه داده
entry
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
hardware platform
پایگاه سخت افزار
citadel
پایگاه مستحکم ارگ
hard missile base
پایگاه مستحکم موشک
floating base
پایگاه شناور دریایی
fleet operating base
پایگاه عملیاتی ناوگان
database management
مدیریت پایگاه داده ها
data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
bring in
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
database management program
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
very large data base
پایگاه داده بسیار بزرگ
crowd the plate
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
advance base
پایگاه مقدم صحنه عملیات
relational database management
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
on line database
پایگاه داده درون خطی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
collections
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
و مرتب کردن در پایگاه داده
hit
جستجوی موفق در پایگاه داده
hits
جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting
جستجوی موفق در پایگاه داده
connect
ضربه موفق در پایگاه دوم
connects
ضربه موفق در پایگاه دوم
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
relational data menagement system
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
alternates
کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
rdbms
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
alternate
کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
beachhead
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
flat fuiile database management program
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
emplacement
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
database driver
برنامه راه انداز پایگاه داده
beachheads
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alternate escort operating base
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
databases
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
alternated
کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
table oriented database management progr
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
database
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
DBA
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
coach's box
محل ایستادن مربی در پایگاه 1 و 3 بیس بال
administrator
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
crossfire
پرتاب توپ که با زاویه بسمت پایگاه می اید
registries
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
registry
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
schemata
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
frameworks
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
filters
انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
framework
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
selects
یافتن و بازیابی اطلاعات مشخص از پایگاه داده ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com