English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
base of operations پایگاه عملیات
Search result with all words
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
intruder operation تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Other Matches
aggregates تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
campound پایگاه
site پایگاه
sited پایگاه
status پایگاه
stations پایگاه
sites پایگاه
station پایگاه
aboard در پایگاه
platform پایگاه
platforms پایگاه
posted پایگاه
post- پایگاه
post پایگاه
posts پایگاه
stationed پایگاه
lodgment or lodge پایگاه
base development ساختن پایگاه
outposts پایگاه مرزی
air base پایگاه هوایی
defense base پایگاه دفاعی
battle station پایگاه جنگی
space stations پایگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
filbert base پایگاه فریبنده
outpost پایگاه مرزی
naval station پایگاه دریایی
home port پایگاه مادر
air bases پایگاه هوایی
vacation camp [American E] پایگاه تابستانی
base defense پدافند از پایگاه
base map نقشه پایگاه
knowledge base پایگاه معلومات
knowledge base پایگاه دانش
landing site پایگاه فرود
base development تهیه پایگاه
achieved status پایگاه اکتسابی
filbert base پایگاه دروغین
naval base پایگاه دریایی
hardened site پایگاه مقاوم
battle station پایگاه رزمی
encampments اردو پایگاه
encampment اردو پایگاه
height of site ارتفاع پایگاه
database پایگاه داده ها
home port پایگاه اصلی
knowledge base پایگاه اگاهی
air force base پایگاه هوایی
databases پایگاه داده ها
social status پایگاه اجتماعی
base defense پدافند پایگاه
data banks پایگاه داده
data base پایگاه داده ها
data bank پایگاه داده
space platform پایگاه فضایی
spaceport پایگاه فضایی
defense base پایگاه پدافندی
data bank پایگاه داده ها
automatic take تغییر پایگاه
data banks پایگاه داده ها
base camp پایگاه مبنا
base command فرماندهی پایگاه
advance base پایگاه جلو
class status پایگاه طبقهای
professional status پایگاه حرفهای
base running دویدن بسوی پایگاه
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
citadel پایگاه مستحکم ارگ
citadels پایگاه مستحکم ارگ
bare base پایگاه اشغال نشده
framework مدیریت پایگاه داده
frameworks مدیریت پایگاه داده
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
entry در پایگاه دادههای یا کتابخانه
army base پایگاه نیروی زمینی
data base environment محیط پایگاه داده
data base management مدیریت پایگاه داده ها
active database پایگاه دادههای فعال
air beacon برج مراقبت پایگاه
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
dinger دویدن به پایگاه اصلی
distributed data base پایگاه داده توزیعی
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
bridgeheads پایگاه درکنار دریا
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
bare base پایگاه اماده نشده
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
air force base پایگاه نیروی هوایی
data base management مدیریت پایگاه داده
hardware platform پایگاه سخت افزار
data base manager مدیر پایگاه داده
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
floating base پایگاه شناور دریایی
data base specialist متخصص پایگاه داده
database disign طرح پایگاه داده ها
database management مدیریت پایگاه داده ها
bridgehead پایگاه درکنار دریا
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
commodores فرمانده پایگاه هوایی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
foothold جای ثابت پایگاه
footholds جای ثابت پایگاه
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
database structure ساختار پایگاه داده ها
outposts پایگاه نفوذی شطرنج
relational database پایگاه داده رابطهای
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
outpost پایگاه نفوذی شطرنج
corner طرفین پایگاه اصلی
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
cornering طرفین پایگاه اصلی
corners طرفین پایگاه اصلی
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
connects ضربه موفق در پایگاه دوم
on line database پایگاه داده درون خطی
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program برنامه مدیریت پایگاه داده ها
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
bring in امتیاز بدست اوردن در پایگاه
very large data base پایگاه داده بسیار بزرگ
connect ضربه موفق در پایگاه دوم
hitting جستجوی موفق در پایگاه داده
hits جستجوی موفق در پایگاه داده
database management system سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
relational database management مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
hit جستجوی موفق در پایگاه داده
record oriented database management برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
emplacement پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
rdbms سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
alternates کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternated کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
database driver برنامه راه انداز پایگاه داده
relational data menagement system سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
table oriented database management progr برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
databases روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
database روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
flat fuiile database management program برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
databases که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com