English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
curtail step پایین ترین پله پلگان
curtal step پایین ترین پله پلگان
Other Matches
come down the steps از پلگان بیایید پایین
nethermost پایین ترین زیر ترین
lower most پایین ترین
undermost پایین ترین
lowermost پایین ترین
downmost پایین ترین
lowest پایین ترین
bottommost پایین ترین
tenth rate پایین ترین درجه
tenth rate از پایین ترین جنس
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
lasts پایین ترین درجه یا مقام
last پایین ترین درجه یا مقام
combat resolution پایین ترین رده رزمی
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
lasted پایین ترین درجه یا مقام
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
well staircase جا پلگان
carped rod میل فرش پلگان
companion way پلگان اطاق کشتی
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
down سوی پایین بطرف پایین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
backmost پس ترین
furthest پیشرفته ترین
leftmost سمت چپ ترین
backmost عقب ترین
eldest مسن ترین
least significant کم اهمیت ترین
lattermost عقب ترین
hindmost عقب ترین
drier : خشک ترین
arrant بدنام ترین
topmost اعلی ترین
undermost زیر ترین
nethermost پست ترین
most significant پراهمیت ترین
more like;most like شبیه ترین
lattermost پست ترین
proto مهم ترین
rightmost راست ترین
midmost میان ترین
middlemost میان ترین
meritorious شایسته ترین
aftmost عقب ترین
driest خشک ترین
rearmost عقب ترین
westernmost غربی ترین
foremost پیش ترین
most important <adj.> مهم ترین
best عظیم ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
neap خفیف ترین جزر و مد
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
top flight اعلی ترین مرتبه
royal road اسان ترین راه
best شایسته ترین پیشترین
easternmost شرقی ترین نقطه
eastermost شرقی ترین نقطه
neap tide پائین ترین جزر و مد
most significant digit با اهمیت ترین رقم
most significant digit با ارزش ترین رقم
ticks سخت ترین مرحله
ticked سخت ترین مرحله
tick سخت ترین مرحله
most significant bit با ارزش ترین بیت
most significant bit با اهمیت ترین بیت
full-back عقب ترین بازی کن
full-backs عقب ترین بازی کن
lsb کم اهمیت ترین بیت
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
heartstring عمیق ترین احساسات دل
innermost داخلی ترین دراعماق
aftermost عقب ترین واپسین
next نزدیک ترین پس ازان
bottom price پائین ترین قیمت
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
primitive data type ساده ترین شکل داده
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
upmost عالی ترین بالاترین درجه
fullback جای عقب ترین بازی کن
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
last but not least <idiom> آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
greatest common divisor بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
highest common factor [HCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor [gcd] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
msb با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msd با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
silicon valley محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down. <proverb> تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
lower پایین تر
lowered پایین تر
lowers پایین تر
vide infara پایین
low level پایین
shorter پایین تر
de- پایین
lowering پایین تر
infara پایین
hypogenous پایین رو
shortest پایین تر
hereafter <adv.> در پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
lower most پایین تر
beneath پایین
beneath پایین تر
bottom پایین
further down پایین تر
bottoms پایین
low پایین
infara پایین تر
below پایین
lower پایین
down stairs پایین
tailwater پایین اب
down پایین
subteen پایین تر از سن 31
subatmospheric پایین تر از جو
shitu پایین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com