English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
active defense پدافند عامل
Search result with all words
active air defense پدافند عامل هوایی
Other Matches
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
defence پدافند
defenses پدافند
defense پدافند
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
anti aircraft پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
area defense پدافند منطقهای
defensible قابل پدافند
area defense پدافند ازمنطقه
base defense پدافند از پایگاه
biological defense پدافند میکربی
deliberate defense پدافند با فرصت
passive defense پدافند غیرعامل
chemical defense پدافند شیمیایی
mobile defense پدافند متحرک
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
national defence پدافند ملی
base defense پدافند پایگاه
air defense پدافند هوایی
barrage balloon بالون پدافند
barrage balloons بالون پدافند
coast defence پدافند ساحلی
counter offensive پدافند متقابل
satellite defense پدافند ماهوارهای
defense in depth پدافند در عمق
defense in place پدافند در محل
defense zone منطقه پدافند
space defense پدافند از فضا
defending پدافند کردن
space defense پدافند فضایی
defends پدافند کردن
satellite defense پدافند ضدماهوارهای
defended پدافند کردن
self defense پدافند از خود
defend پدافند کردن
flak توپخانه پدافند هوایی
defended area منطقه پدافند شده
air defense element عنصر پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
integrated defense پدافند هوایی توام
forward defense area منطقه پدافند جلو
primeter defence پدافند دورتا دور
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
civil defense پدافند ازمناطق شهری
war college دوره پدافند ملی
biological defense پدافند بر علیه تک میکربی
civil defense پدافند غیر نظامی
ministry of national defence وزارت پدافند ملی
battery defense پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
chemical defense پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
weapons hold فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
flad suppression تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
acting عامل
device عامل
operating عامل
agent representative عامل
propellants عامل
devices عامل
attorney عامل
coagent هم عامل
attorneys عامل
propellant عامل
parameter عامل
elements عامل
assignee عامل
agent عامل
principal عامل
principals عامل
element عامل
actions عامل
action عامل
agents عامل
doer عامل
doers عامل
procurator عامل
procurators عامل
parameters عامل
factors عامل
functionery عامل
v factor عامل وی
operant عامل
propellent عامل
agencies عامل
agency عامل
factor عامل
active عامل
operator عامل
operatives عامل
operative عامل
operators عامل
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
reducer عامل کم کننده
reducing agent عامل کاهنده
releasing agent عامل رهاکننده
safety factor عامل تامین
sealant عامل درزگیر
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
pull device عامل کششی
psychochemical agent عامل عصبی
oxidizing agent عامل اکسنده
parasiticide عامل طفیلی کش
potential <adj.> عامل بالقوه
be-all and end-all عامل عمده
air entraining agent عامل هوادهنده
precipitant عامل رسوب
precipitating factor عامل اشکارساز
self execuiting عامل فی نفسه
acid function عامل اسیدی
sense organ عامل احساس
active material مواد عامل
aborticide عامل سقط
active defense دفاع عامل
working fluid سیال عامل
absorbing agent عامل جذب
accountable disbursing officer افسر عامل
reactors عامل واکنش
addition agent عامل افزودنی
reactor عامل واکنش
adhesion agent عامل چسبندگی
active element عنصر عامل
structure factor عامل ساختار
unique factor عامل یگانه
acting company شرکت عامل
depressant عامل پریشانی
factor of safety عامل اطمینان
factoring عامل یابی
factoring agent عامل تنزیل
factorization عامل بندی
firing device عامل منفجرکننده
fixing agent عامل تثبیت
distilled mustard عامل خردلی
foaming agent عامل کف زای
chemical agent عامل شیمیایی
characteristic action عامل مشخصه
factor of safety عامل تامین
factor of production عامل تولید
developer agent عامل فهور
disbursing officer افسر عامل
dispersing agent عامل پاشنده
distractor عامل حواسپرتی
cyanogen agent عامل سیانید
dual agent عامل دو جانبه
common factor عامل مشترک
combination influence عامل ترکیبی
executive agent عامل اجرایی
extrinsic factor عامل خارجی
blowing agent عامل پف کننده
demasking agent عامل عریانساز
idle characters کاراکترهای عامل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com