English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
Other Matches
exposing درمعرض اشعه قرار دادن
exposes درمعرض اشعه قرار دادن
expose درمعرض اشعه قرار دادن
isodose دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgenography عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
roentgenogram عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
rem مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
floodlight نورافشانی کردن
floodlights نورافشانی کردن
gun منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
non interlaced سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
substantial جسمی
carnal جسمی
corporeal جسمی
corporals جسمی
bodily pain جسمی
corporal جسمی
somatic جسمی
material کلی جسمی
physically handicapped معلول جسمی
so matic طبیعی جسمی
physical psychological جسمی- روانی
superphysical ابر جسمی
materials کلی جسمی
disposable درمعرض
subjected درمعرض
subject درمعرض
open درمعرض
opened درمعرض
subjecting درمعرض
prone درمعرض
opens درمعرض
subjects درمعرض
corporeity خاصیت جسمی یامادی
radiolucency درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
wind درمعرض بادگذاردن
susceptibility درمعرض بودن
disposure درمعرض گذاری
to hang by the eyelids درمعرض خطربودن
visually درمعرض دید
visual درمعرض دید
breathy درمعرض نسیم
exposure درمعرض گذاری
visuals درمعرض دید
exposures درمعرض گذاری
winds درمعرض بادگذاردن
phenomenon پدیده
kerr magnetooptical effect پدیده کر
phenomena پدیده ها
phi phenomenon پدیده فی
magnetooptical effect پدیده کر
kerr effect پدیده کر
transubstantiation تبدیل جسمی بجسم دیگر
the colouring p of a substance ماده رنگ دهنده جسمی
whaleback هر جسمی شبیه پشت بالن
somatotypic نوع جسم ساختمان جسمی
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
somatotype نوع جسم ساختمان جسمی
solarize درمعرض افتاب قراردادن
exhibiting درمعرض نمایش قراردادن
draughth درمعرض جریان هوا
exhibited درمعرض نمایش قراردادن
exhibits درمعرض نمایش قراردادن
exhibit درمعرض نمایش قراردادن
to expose to sale درمعرض فروش گذاشتن
bleaker درمعرض بادسرد متروک
exposure to cold درمعرض سرما بودن
bleak درمعرض بادسرد متروک
bleakly درمعرض بادسرد متروک
bleakest درمعرض بادسرد متروک
confiscable درمعرض ضبط وتوقیف
confiscatable درمعرض ضبط وتوقیف
vulnerable درمعرض اسیب در معرض
disposal مصرف درمعرض گذاری
susceptibility درمعرض اسیب بودن
purkinje phenomenon پدیده پورکینجه
valsalva phenomenon پدیده والسالوا
social phenomenon پدیده اجتماعی
staircase phenomenon پدیده پلکانی
quantum phonomenon پدیده کوانتومی
valsalva manever پدیده والسالوا
cotton effect پدیده کاتن
doppler effect پدیده دوپلر
greenhose effect پدیده گلخانهای
kelvin effect پدیده کلوین
aperiodic phenomenon پدیده بی نوسان
phenology پدیده شناسی
antecendent phenomenon پدیده پیشین
phenomenalism پدیده گرایی
phenomenologist پدیده شناس
phenomenology پدیده شناسی
adiabatic phenomena پدیده ادیاباتیک
meteors پدیده هوایی
meteor پدیده هوایی
aubert phenomenon پدیده اوبرت
greenhouse effect پدیده گلخانهای
tunnel effect پدیده تونلی
volta effect پدیده ولتا
tau effect پدیده تائو
zeigarnik effect پدیده زایگارنیک
bernoulli effect پدیده برنولی
schottky effect پدیده شوتکی
peltier effect پدیده پلتیه
seebeck effect پدیده زبک
bandwag پدیده همرنگی
reacting phenomenon پدیده واکنشی
epiphenomenon پدیده همایند
heredity رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
electrolysis تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
market درمعرض فروش قرار دادن
markets درمعرض فروش قرار دادن
exposing درمعرض گذاشتن نمایش دادن
marketed درمعرض فروش قرار دادن
exposes درمعرض گذاشتن نمایش دادن
expose درمعرض گذاشتن نمایش دادن
sun درمعرض افتاب قرار دادن
sunned درمعرض افتاب قرار دادن
sunning درمعرض افتاب قرار دادن
to put on the market درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market درمعرض فروش قرار دادن
suns درمعرض افتاب قرار دادن
negative cotton effect پدیده منفی کاتن
wever bray phenomenon پدیده وور- بری
doppler shift اندازه پدیده دوپلر
statistical artifact پدیده تصنعی اماری
charge exchange phenomenon پدیده تبادل بار
psychic واسطه پدیده روحی
phenology زیست پدیده شناسی
phenomenological وابسته به پدیده شناسی
positive cotton effect پدیده مثبت کاتن
thermionic emission پدیده نشر گرمایونی
flywheel effect پدیده چرخ لنگری
aubert forster phenomenon پدیده اوبرت- فورستر
declination فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
hemihydrate هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
gyrostat التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
dispersoid پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
emulsions تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
penance تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsioned تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tag جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
tags جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
cynergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
Observation of natural phenomena . ملاحظه پدیده های طبیعی
synergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventures : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
diastase دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
aurora پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
metamer جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
acetolysis تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
neural net مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
natural erosion فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
glow تابش
radiation تابش
glinting تابش
coruscation تابش
total radiation تابش کل
effulgence تابش
glowed تابش
glows تابش
radiational تابش
radiation of heat تابش
lustre تابش
irradiation تابش
phosphorogenic تابش زا
fulgency تابش
glints تابش
erythema تابش
eradiation تابش
isodose هم تابش
effulge تابش
shine تابش
radioactivity تابش
brilliance تابش
glitters تابش
emission تابش
shines تابش
glint تابش
emissions تابش
glitter تابش
glittered تابش
glinted تابش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com