Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
English
Persian
admission of liability
پذیرش تعهدات
Other Matches
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
obligations
تعهدات
engagement
تعهدات
obligation
تعهدات
engagements
تعهدات
committment
تعهدات
secondary obligation
تعهدات ثانویه
employer's liability
تعهدات کارفرما
unlimited liability
تعهدات نامحدود
law of obligations
حقوق تعهدات
primery obligation
تعهدات اولیه
termination of obligations
سقوط تعهدات
several covenants
تعهدات جداگانه
several covenants
تعهدات انفرادی
bank liabilities
تعهدات بانکی
liabilities and responsibilities
تعهدات و مسئوولیتها
capital commitment
تعهدات مالی
net obligations
تعهدات کلی
net obligations
جمع کل تعهدات
carry out the obligations
اجرای تعهدات
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
unliquidated obligation
تعهدات پرداخت نشده
interstate engagments
تعهدات بین الدول
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
nonfulfilment
عدم انجام تعهدات
obligations incurred
تعهدات پرداخت شده
specialty debt
تعهدات مستند به اسناد رسمی
res inter alios
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
acceptance limit
حد پذیرش
acceptation
پذیرش
receptions
پذیرش
induction
پذیرش
inductions
پذیرش
adoption
پذیرش
assent
پذیرش
assented
پذیرش
assenting
پذیرش
assents
پذیرش
reception
پذیرش
intakes
پذیرش
patients
پذیرش
patient
پذیرش
intake
پذیرش
admissions
پذیرش
admission
پذیرش
acceptances
پذیرش
acceptance
پذیرش
admittance
پذیرش
sufficient
<adj.>
قابل پذیرش
magnetic susceptibility
پذیرش مغناطیسی
adequate
<adj.>
قابل پذیرش
imprimatur
تصویب پذیرش
induction station
مرکز پذیرش
group acceptance
پذیرش گروهی
good
[sufficient]
<adj.>
قابل پذیرش
satisfactory
<adj.>
قابل پذیرش
sufficiently
<adv.>
قابل پذیرش
adequately
[sufficiently]
<adv.>
قابل پذیرش
sufficing
<adj.>
قابل پذیرش
Reception
پذیرش هتل
admission
پذیرش به بیمارستان
face the music
<idiom>
پذیرش نسخه
cry uncle
<idiom>
پذیرش شکست
receptionist
متصدی پذیرش
tolerability
قابلیت پذیرش
social acceptance
پذیرش اجتماعی
acceptable
<adj.>
قابل پذیرش
selective admission
پذیرش انتخابی
receptivity
قدرت پذیرش
acceptance test
آزمون پذیرش
acceptable
قابل پذیرش
repulsion
عدم پذیرش
admission port
دریچه پذیرش
admission rate
میزان پذیرش
admission requirements
شرایط پذیرش
receptions
دریافت پذیرش
reception
دریافت پذیرش
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
refuse
عدم پذیرش
refused
عدم پذیرش
refuses
عدم پذیرش
refusing
عدم پذیرش
rejection
عدم پذیرش
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
susceptive
پذیرنده اماده پذیرش
rejecting
عدم پذیرش چیزی
rejected
عدم پذیرش چیزی
reject
عدم پذیرش چیزی
receives
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
susceptible
حساس مستعد پذیرش
receive
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
take a back seat
<idiom>
پذیرش پستترین مقام
acceptability
قابلیت پذیرش پسندیدگی
denial
عدم پذیرش حاشا
denials
عدم پذیرش حاشا
rejects
عدم پذیرش چیزی
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
hire out
<idiom>
پذیرش برای شغل
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
receptee
افراد مورد پذیرش
bankable
قابل پذیرش در بانک
impassablility
غیر قابل پذیرش
application study
بررسی پذیرش اماد
defacto recognition
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
hearing of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
reception
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
take one's own medicine
<idiom>
پذیرش محاکمه بدون شکایت
ksr
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
taking of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
keyboard send receive
صفحه کلید ارسال- پذیرش
declaration of intention
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
receptions
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
sensate
اماده پذیرش حس احساس کردن
acceptance sampling
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
freeload
<idiom>
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
throw up one's hands
<idiom>
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
write off
<idiom>
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
accept
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
interactive
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accepts
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
to go down
[in a particular way]
with somebody
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
legal
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
focusses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
parity
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
induction station
دفتر استخدام دفتر پذیرش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com