Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
rockoon
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
Other Matches
rocketeer
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
rocket
[missile with thrust propulsion]
موشک
[پرتابه]
[پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
ogive
پرتابه یا موشک
rocket ship
موشک یا پرتابه فضا پیما
fescue
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
sky high
درارتفاع زیاد
sky-high
درارتفاع زیاد
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
angle of elevation
زاویه حرکت لوله درارتفاع
flyover
پرواز یک یا چند هواپیما درارتفاع کم
flyovers
پرواز یک یا چند هواپیما درارتفاع کم
transition level
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
transition layer
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
rocket
پرتابه
rocketed
پرتابه
rocketing
پرتابه
ballistic missile
پرتابه
rockets
پرتابه
missile
پرتابه
missiles
پرتابه
projectile
پرتابه
ballistic missiles
پرتابه
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
shot
رسایی پرتابه
trajectories
مسیر پرتابه
antimissile missile
پاد پرتابه
shots
رسایی پرتابه
trajectory
مسیر پرتابه
ballistics
پرتابه شناسی
gas bag
بالون
airships
بالون
balloon
بالون
ballooning
بالون
ballooned
بالون
balloonist
بالون بر
balloons
بالون
airship
بالون
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
barrage balloons
بالون پدافند
ballooned
با بالون پروازکردن
balloon
با بالون پروازکردن
balloon
مثل بالون
ballooned
مثل بالون
ballooning
با بالون پروازکردن
ballooning
مثل بالون
balloons
با بالون پروازکردن
balloons
مثل بالون
pilot ballon
بالون اکتشافی
aerostat
بالون ورزشی
barrage balloon
بالون پدافند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
captive balloon
بالون بزمین بسته
antiparachute ropes
طنابهای پایین بالون
blimp
نوعی بالون هوایی کوچک
zeppelin
کشتی هوایی ا لمانی بالون
thermal target
هوای گرم بالارونده برای بالون
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
envelopes
کیسه نایلونی حاوی هوا یاگاز در بالون
ballast
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
envelope
کیسه نایلونی حاوی هوا یاگاز در بالون
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
pettiness
کوچکی
tininess
کوچکی
littleness
کوچکی
smallness
کوچکی
exiguity
کوچکی
emigration
درون کوچکی
overlays
بخش کوچکی از برنامه
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
epsilon
مقدار کوچکی از هر چیز
detailing
بخش کوچکی از یک شرح
detail
بخش کوچکی از یک شرح
overlaying
بخش کوچکی از برنامه
overlay
بخش کوچکی از برنامه
lobular
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
he has a small p in shimran
او ملک کوچکی درشمیران دارد
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
dolly
چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
puniness
تازه کاری جوانی کوچکی
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcel
دسته قطعه کوچکی از زمین
kit or kit violon
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestry
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestries
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
doodad
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
leprechaun
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
centriole
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
coppice wood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
copsewood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
bronchial tubes
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
vacuole
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
altar-niche
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
junctions
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
kilderkin
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
junction
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
lanternpinion
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
epicanthus
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
anlage
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
rockets
موشک
rocketed
موشک
missile
موشک
ballistic missiles
موشک
missiles
موشک
ballistic missile
موشک
rocket
موشک
antimissile missile
موشک ضد موشک
rocketing
موشک
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
packs
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
pack
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
loader
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
erase
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
punched
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punches
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
erasing
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
tracking symbol
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
erases
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
lacrosse
موشک لاکروس
tactical missile
موشک جنگی
cruise missiles
موشک کروز
missile man
موشک انداز
cruise missile
موشک کروز
tactical missile
موشک رزمی
dizgig
موشک یکجورفرفره
flare
موشک منور
styx
موشک استایکس
sky rocket
موشک هوایی
bomarc
موشک بومارک
boosted rocket
موشک ازاد
projectile
مرمی موشک
skyrocket
موشک هوایی
skyrocketed
موشک هوایی
skyrocketing
موشک هوایی
skyrockets
موشک هوایی
adm 0
موشک کویل
aerodynamic missile
موشک ایرودینامیکی
air a
موشک جنی
atom rocket
موشک اتمی
rams
موشک رام
rammed
موشک رام
hawk
موشک هاوک
hawked
موشک هاوک
flares
موشک منور
missile launcher
موشک انداز
rocketry
فن پرتاب موشک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com